معرّفی
استاد مجید معارف، در معرّفی خود اظهار داشت:
«ابتداء تشکّر میکنم از مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی (نور) بابت این برنامه خوب و وزین که در نمایشگاههای قرآن دارد. تخصّص و مدرک دکترای بنده، به طور عامّ در رشته قرآن و حدیث است؛ ولی با مشورت اساتید و بسته به نیازی که در جامعه احساس کردهام، بیشتر به حدیثپژوهی پرداختهام. در این رهگذر، به نهجالبلاغه هم پرداختهام و با عنایت پروردگار چند جلد کتاب درباره نهجالبلاغه نوشتهام؛ مانند کتابهای: ارتباط قرآن و نهجالبلاغه، شناخت حدیث، بارقههایی در شناخت تاریخ و معارف نهجالبلاغه.»
رابطه نهجالبلاغه و قرآن کریم
استاد معارف با اشاره به پیوند ماه مبارک رمضان با قرآن کریم و امیرمؤمنان (ع) و تجلّی خاصّ کلمات آن حضرت در کتاب شریف نهجالبلاغه، گفت:
«قرآن کریم و نهجالبلاغه، دارای رابطه و پیوند هستند؛ چراکه کلمات و بیانات امیرمؤمنان علی (ع) با قرآن کریم مطابقت دارد. علّت انتخاب این موضوع برای نمایشگاه قرآن کریم در ماه مبارک رمضان، این ارتباطات و پیوندها بوده است. برای تبیین بهتر رابطه قرآن و نهجالبلاغه، دو مقدّمه خواهم گفت.
مقدّمه اوّل، پاسخ به این سؤال است که چه ضرورتی برای تبیین این ارتباط وجود دارد؟ فهم رابطه قرآن و نهجالبلاغه، چه آوردهای دارد؟
همانطورکه میدانید، نهجالبلاغه، کلام معصوم است و طبق اعتقاد شیعه هر کلام، فعل و تقریر معصوم، حدیث محسوب میشود؛ «الحدیث کلام یحکی قول المعصوم وفعله وتقریره.» از طرفی، پیامبر اکرم (ص) فرموده: احادیث را بر قرآن عرضه کنید؛ یعنی صحّت حدیث را با مطابقت آن با قرآن کریم، میفهمیم. نهجالبلاغه بهظاهر دارای مستندات نیست و وضعیت ویژهای دارد و ممکن است محلّ شکّ و تردید قرار گیرد. اینجاست که عرضه نهجالبلاغه بر قرآن، باعث میشود تا از قرآن کریم کسب اعتبار کند. حال که اعتبار نهجالبلاغه محرز شد، نوبت به آن میرسد که به خدمت قرآن بیایید و آن را تفسیر، تبیین و توضیح دهد. بنابراین، بحث رابطه قرآن و نهجالبلاغه، از دو جهت دارای فواید و ثمرات بسیاری است؛ یکی، از جهت افزایش اعتبار نهجالبلاغه و دیگری، از نظر نقش تفسیری و تبیینی نهجالبلاغه برای قرآن کریم.»
همسویی نهجالبلاغه با قرآن
دکتر مجید معارف در بیان مقدّمه دوم، به همسو بودن قرآن کریم با نهجالبلاغه بهعنوان واقعیت پیشفرض اشاره کرد و افزود:
«این همسویی، بر مبنایی در علم کلام استوار است. همسو بودن، یعنی همدیگر را تأیید میکنند و اختلافی ندارند. اینجاست که به مبنای کلامی میرسیم. علّت، این است که امیرمؤمنان (ع) شاگرد مکتب قرآن بود و استاد ایشان پیامبر اکرم (ص) است. بارها حضرت امیر (ع) میفرماید: «سلونی قبل أن تفقدونی وسلونی عن کتاب الله فوالله ما من آیة إلا فأنا أعلم فی من نزلت ومتی نزلت وأین نزلت؛ از من بپرسید قبل از آنکه مرا از دست دهید و از من درباره کتاب خدا بپرسید. به خدا قسم! هیچ آیهای نازل نشد، مگر آنکه میدانم درباره چه کسی نازل شده و چه وقتی نازل شده و کجا نازل شده.»
همچنین، حضرت فرمود: «إن ربی وهب لی خصلتان...؛ خداوند دو چیز به من عطا نمود؛ قلبی که گیرنده و بدون فراموشی است و زبانی که پرسنده و سؤالکننده است.»
پیامبر هنگام نزول آیه «لِنَجعَلَهَا لَکُم تذکرة وَتَعِيَهَا أُذُنٌ واعِیَةٌ» (الحاقة، آیه 12)، به امیر مؤمنان(ع) فرمود: «از خداوند خواستم آن گوش شنوا، تو باشی.» امام(ع) فرمود: «از آن موقع به بعد، هیچ کلامی نبود که از پیامبر بشنوم و از یاد برده باشم.» با این پیشفرض که وجود آن حضرت، ظرف حقایق قرآنی است، آیا چنین شخصیتی میتواند کلامی غیر از قرآن گفته باشد؟ هرگز! این مطلب، تنها اعتقاد ما نیست؛ بلکه اهلسنّت هم در این باره روایت دارند؛ مانند روایتی که در سنن ترمذی آمده است؛ مطابق این حدیث، امیرمؤمنان(ع) فرموده: «... کنت إذا سئلته فأجابنی وإذا سکت إبتدأنی... ؛ روزانه حضور پیامبر مشرف میشدم؛ اگر از پیامبر سؤال میپرسیدم، جوابم میداد و هرگاه ساکت بودم، ایشان برایم حقایقی را بیان میکرد. هر آیهای که بر حضرت نازل میشد، ایشان برای من بیان مینمود و تفسیر و توضیح آن را هم یاد میداد.»
امیرمؤمنان (ع)، چنین دانش و احاطهای به قرآن کریم دارد و در میان امت اسلام، خود را در معرض پرسش قرار میدهد که: «سلونی قبل أن تفقدونی وسلونی عن کتاب الله.» بنابراین، کلام امام نمیتواند چیزی خارج از معارف و حقایق قرآنی باشد. در روایتی از پیامبر نقل شده که: «علی مع القرآن والقرآن مع علی»؛ همانطورکه فرمودهاند: «علی مع الحقّ والحقّ مع علی.» این، یعنی اتحاد مفهومی؛ یعنی امیرمؤمنان (ع)، قرآن ناطق و حقّ است. در زمانهای که امت اسلامی حقّ را گم کردند، حضرت نماد حقّ میشود. در جنگ جمل، کسی از حضرت میپرسد که هر دو گروه، از صحابه پیامبر هستند. ما چرا باید بجنگیم؟ حضرت میفرماید: «فَإِنَّهُ أَمْرٌ مَلْبُوسٌ عَلَیْکَ إِنَّ دِینَ اَللَّهِ لاَ یُعْرَفُ بِالرِّجَالِ بَلْ بِآیَةِ اَلْحقّ وَ اِعْرِفِ اَلْحقّ تَعْرِفْ أَهْلَهُ؛ امر برای تو مشتبه شده است. پس، حقّ را بشناس تا اهل آن را هم بشناسی و باطل را بشناس تا اهل آن را بشناسی؛ نه اینکه افراد برای تو نماد حقّ و باطل باشند.»
رابطه ساحت ادبی قرآن و نهجالبلاغه
استاد گروه قرآن و حدیث، پس از پایان دو مقدّمه، به بیان رابطه قرآن و نهجالبلاغه در دو ساحت مختلف پرداخت. یکی، ساحت سبک و اسلوب ادبی است؛ یعنی ادبیات و ظاهر قرآن و نهجالبلاغه. دیگری، ساحت معنا و محتواست. ایشان در توضیح ساحت سبک و اسلوب ادبی گفت:
«هنگامی که قرآن کریم بهعنوان معجزه پیامبر اکرم (ص) مطرح میشود، برخی پرسیدند که از چه نظر اعجاز دارد؟ قدیمیترین وجه از وجوهی که برای آن شمرده شده، اعجاز از نظر بلاغت و فصاحت است. مفسر بزرگ، شیخ طبرسی در تفسیر آیه «وَإِن کُنتُم فِی رَیب مِّمَّا نَزَّلنَا عَلَى عَبدِنَا فَأتُواْ بِسُورَة مِّن مِّثلِهِ» (بقره، آیه 23) میگوید: «من مثله فی الفصاحة والبلاغة والنظم.»
عالم بزرگ به نام رُمّانی میگوید: «بلاغت، سه درجه دارد: أعلی، متوسط و أدنی. بلاغت قرآن، در بالاترین نقطه قرار دارد؛ امّا نهجالبلاغه که گزینشی از کلام حضرت بوده، به انتخاب سید رضی است و ایشان فصیحترین و بلیغترینهای سخنان امام را گردآوری کرده است. بلاغت نهجالبلاغه، در حدی است که ابنابیالحدید معتزلی ادعا میکند: «کلامه دون الکلام الخالق وفوق الکلام المخلوقین؛ سخن امیرمؤمنان، از سخن خداوند پایینتر است؛ ولی از سخنان انسانها خیلی بالاتر است.» مفهوم کلام ابنابیالحدید چنین خواهد بود که بسیار بعید به نظر میرسد، سخنی از انسانها بتواند به این درجه و سطح برسد؛ حتّی برخی تلاش کردند مانند نهجالبلاغه کلامی بلیغ گفته باشند؛ ولی نتوانستند؛ مانند ابننباته مصری که تعبیر خطبه جهاد حضرت را خواسته تقلید کند؛ آنجا که حضرت فرمود: «تَجَهَّزُوا رَحِمَکُمُ اَللَّهُ فَقَدْ نُودِیَ فِیکُمْ بِالرَّحِیلِ؛ آماده شوید، خداتان بیامرزاد! که بانگ کوچ را سردادند.» اینجا ابننباته گفت: «تجهزوا رحمکم الله فقد نودی فیکم بالبوق الرحیل!» همین یک کلمه، باعث شد حرف ابننباته دچار خفت و رکیک شدن شود.»
استاد معارف در ادامه توضیح سبک و اسلوب ادبی نهجالبلاغه افزود:
«مثلاً یکی از ویژگیهای قرآن کریم، ایجازگویی است که باعث میشود کلام قرآن، کشش تفسیر و توضیح داشته باشد؛ مانند تعبیر «وَلَکُم فِی ٱلقِصَاصِ حَیَوة» (بقره، آیه 179)؛ یعنی برایتان در قصاص، حیات نهفته است. این کلام، توضیح لازم دارد و تفسیر میطلبد. این، یعنی ایجازگویی. و یا در سوره اعراف میفرماید: «خُذِ ٱلعَفوَ وَأمُر بِالعُرفِ وَأَعرِض عَنِ ٱلجاهِلِینَ» (اعراف، آیه 199). سخن، در کلمه «العرف» است؛ یعنی تمام خوبیهای عالم را شامل میشود.
در نهجالبلاغه هم ایجاز بهغایت بلاغت استفاده شده است؛ برای مثال، حضرت در خطبه 21 فرموده: «تَخَفَّفُوا تَلْحَقُوا؛ یعنی سبکبار باشید، تا به خوبان عالَم ملحق شوید.» چه بسیار حرف و توضیح که در همین تعبیر وجود دارد. سید رضی ذیل این قطعه میگوید: این سخن، بعد از کلام خدا و رسولش، همرتبه ندارد و فراتر خواهد بود.
نمونه دیگر اینکه در حکمتهای نهجالبلاغه آمده است: «اَلْمَرْءُ مَخْبُوءٌ تَحْتَ لِسَانِهِ؛ شخصیت انسان، زیر زبانش پنهان است.» این ایجاز، توضیح و تفسیر بسیاری دارد.
یا این تعبیر که فرموده: «قِیمَةُ کلّ اِمْرِئٍ مَا یُحْسِنُهُ؛ ارزش هر انسان، به کار نیک اوست.» یا به این است که اطرافیانش چقدر او را نیک بدانند؛ یعنی این کلام، ایجازی دارد که مستعدّ دو معنا میشود. جاحظ، ادیب مشهور عرب گفته است: «اگر در کلّ نهجالبلاغه به غیر از این تعیبر، کلامی دیگر نبود، همین قطعه بر اثبات فضل و دانش گویندهاش کفایت میکرد.»
همانطورکه میدانید، عنصر سجع در آیات قرآن، بهخصوص در سورههای مکی خیلی استفاده شده و موجب زیبایی کلام خدا است. در نهجالبلاغه هم از سجع بهره گرفته شده است. حضرت در مذمت اخلاق کوفیان خطبهای دارد و در فرازی از آن میخوانیم: «أخلاقکم دقاق وعهدکم شقاق ودینکم نفاق وماءکم زغاق؛ خوی شما، پست است و پیمانتان، دستخوش شکست و کیش شما، نفاق است و آبتان، تلخ و ناگوار است».»
رابطه ساحت معنایی قرآن و نهجالبلاغه
دکتر مجید معارف در بیان رابطه قرآن و نهجالبلاغه در ساحت معنا و محتوا اظهار داشت:
«در موضوع خداشناسی، این دو کتاب از نظر سیاق و معنا، اتحاد دارند. در قرآن از آیه «لَو کَانَ فِیهِمَا ءَالِهَةٌ إِلَّا ٱللَّهُ لَفَسَدَتَا» (انبیاء، آیه 22)، برهان تمانع استخراج شده است. اگر بین زمین و آسمان خدایانی دیگر وجود داشت، اختلال و چندپارگی به وجود میآمد. شبیه به همین مضمون را در نهجالبلاغه میبینیم که حضرت فرموده: «وَ اِعْلَمْ یَا بُنَیَّ أَنَّهُ لَوْ کَانَ لِرَبِّکَ شَرِیکٌ لَأَتَتْکَ رُسُلُهُ وَ لَرَأَیْتَ آثَارَ مُلْکِهِ وَ سُلْطَانِهِ وَ لَعَرَفْتَ افعالهُ وَ صِفَاتِهِ وَ لَکِنَّهُ إِلَهٌ وَاحِدٌ؛ و بدان پسرکم! اگر پروردگارت شریکى داشت، پیامبران او نزد تو مىآمدند و نشانههاى پادشاهى و قدرت او را مىدیدى و از کردار و صفتهاى او آگاه مىگردیدى؛ لیکن او خداى یکتاست.»
یا در موضوع پیامبرشناسی قرآن کریم میفرماید: «فَاصدَع بِمَا تُؤمَرُ؛ (حجر، آیه 94) پس، [ای پیامبر،] آنچه را بدان مأمور میشوی، آشکار کن!» و در نهجالبلاغه آمده است: «أَرْسَلَهُ بِأَمْرِهِ صَادِعاً؛ او را فرستاد تا فرمان وی را آشکارا برساند.»
یا قرآن کریم میفرماید: «یَـأَیُّهَا ٱلنَّبِیُّ إِنَّا أَرسَلنَاکَ شَاهِدا وَمُبَشِّرا وَنَذِیرا؛ (احزاب، آیه 45) ای پیامبر! همانا ما تو را بهعنوان گواه و مژدهدهنده و هشداردهنده فرستادیم.» در نهجالبلاغه میفرماید: «حَتَّى بَعَثَ اَللَّهُ مُحَمَّداً صلیاللهعلیهوآله شَهِیداً وَ بَشِیراً وَ نَذِیراً؛ تا اینکه خدا محمد (ص) را برانگیخت، گواهیدهنده، مژدهرساننده و ترساننده.»
ملاحظه میکنید که تعابیر، همانند یکدیگر است.
آخرین نمونه و شاهد را از سوره نحل، آیه 97 میآورم که میفرماید: «مَن عَمِلَ صَالِحا مِّن ذَکَرٍ أَو أُنثَى وَهُوَ مُؤمِن فَلَنُحيِيَنَّهُ حَیَوة طَيِّبَة وَلَنَجزِيَنَّهُم أَجرَهُم بِأَحسن مَا کَانُواْ یَعمَلُونَ؛ آنکه کار شایسته انجام میدهد، خواه مرد یا زن، درحالیکه اهل ایمان باشد، به او زندگی پاکیزه و پاداشی خیلی بهتر از آنچه انجام داده، خواهیم داد.» از حضرت امیر (ع) میپرسند: ما الحیاة الطیبة؛ زندگی پاک چیست؟ اینجاست که سخن حضرت، تفسیر و تبیین آیه میشود؛ آنجا که امام فرموده: «هِیَ اَلْقَنَاعَةُ؛ زندگی پاک، همانا قناعت است.»
استاد دکتر مجید معارف، در پایان این بخش از سخنان خویش، با اشاره به عدم کفایت مباحث مطرحشده در ادای حقّ مطلب، به کتاب رابطه قرآن و نهجالبلاغه اشاره نمود و علاقهمندان را برای آشنایی با مباحث تفصیلی و بیشتر در این موضوع، به این کتاب ارجاع داد.
نقش فنّاوری و نهجالبلاغهپژوهی
استاد معارف در بیان اهمّیّت و نقش فنّاوریهای نوین اطّلاعات در حوزه حدیث، بهخصوص نهجالبلاغهپژوهی گفت:
«حدس و گمان بنده این است که از چند جهت، فنّاوری دیجیتال به تحقیقات نهجالبلاغه کمک شایانی خواهد کرد؛ بهعنوان نمونه، اگر فنّاوری بتواند نسبت به ثبت و گردآوری منابع و آثار رشتههای مختلف علوم اسلامی، به رشد قابل توجّهی برسد و تمامی منابع را ارائه کند، در کشف اسناد و مدارک نهجالبلاغه، یقیناً بسیار مؤثّر خواهد بود. در این زمینه، کتابهایی تألیف شده است؛ مانند مدارک نهجالبلاغة وأسانیده نوشته سید عبدالزهراء حسینی خطّیب در 4 جلد. همچنین، جناب آقای دکتر محمدمهدی جعفری که پژوهشگر نهجالبلاغه است، کتابی با عنوان پژوهشی در اسناد و مدارک نهجالبلاغه دارد. یا امتیاز علیخان عرشی که کتابی در باره اسناد و مدارک نهجالبلاغه به رشته تحریر درآورده است. این اثر، توسط دکتر آیتاللهزاده شیرازی به فارسی ترجمه شده است.
امّا نکته مهم این است که همه کتب مذکور، به صورت غیردیجیتال تحقیق و تألیف شده و مؤلّفان آن هم دسترسی زیادی به منابع نداشتهاند. درحالیکه اگر با نرمافزار بتوانیم همه منابع تاریخی، ادبیاتی، حدیثی و... را بررسی نماییم، پیشبینی میکنم که موارد فراوانی از اسانید و مدارک نهجالبلاغه کشف خواهد شد؛ زیرا سخنان حضرت، پراکندگی داشته است؛ یعنی اینگونه نبوده که کلام ایشان، تنها توسط محدّثان نقل شود؛ بلکه در منابع تاریخی، کلامی، سیره، لغت و... نیز سخنان آن حضرت آورده شده است؛ مثلاً در نهجالبلاغه تعبیری است کوتاه و دو کلمهای که بسیار پُرمعناست. حضرت میفرماید: «اُخْبُرْ تَقْلِهِ»؛ یعنی تحقیق کن و آدمها را بشناس؛ تا بهتر بفهمی چه کسی دوست است و چه کسی دشمن. مأمون عباسی گفته: اگر این کلام برای پیامبر (ص) یا امیرمؤمنان (ع) نبود، میگفتم: «إقله تخبر»؛ یعنی همه را دشمن فرض کن، بعداً تحقیق کن و بفهم که کدام دوست هستند. این تعبیر، در کتب حدیثی نیست؛ بلکه در کتب تاریخی خلفای بنیعباس ذکر شده است.
اینجاست که فنّاوریهای نوین و ابزارهای دیجیتال نقش ایفا میکنند و با حجم منابع انبوه که دارند، به محقّق کمک میکند تا بهراحتی بتواند اسناد کلام حضرت را در منابع مختلف بیابد و به کشف مدارک سخنان حضرت بپردازد.