کلیدواژگان: دین، دین داری، رسانه های تعاملی، نهاد دین، نظریه معنا، هنجارمندی، قدرت رسانه ای.
مقدمه
امروز تأثیر رسانه ها بر زندگی انسان ها، بسیار قابل توجه است؛ به گونه ای که مسائل مهمی همچون روابط و وابستگی های عاطفی در خانواده، ارتباط مؤثر میان پدر و مادر و فرزندان، نقش تربیتی خانواده، چگونگی ارتباط فرزندان با گروه همسالان و گروه های مرجع، به شدت تحت تأثیر رسانه ها دیده می شود.
یکی از مسائلی که به ویژه در جوامع دینی بسیار اهمیت دارد، انتقال میان نسلی ارزش های دینی است. تغییراتی که در بعضی از رفتارها، خاصه در جوانان، نسبت به الگوهای رفتار دینیِ پذیرفته شده از گذشته، امروز مشاهده می شود، بسیاری از اندیشمندان حوزه دین و جامعه شناسی را بر آن داشت تا این تغییرات را در ارتباط با ماهیت و تأثیرات رسانه بررسی کنند. ما در این نوشتار با مرور تعدادی از آنها و مبتنی بر یافته های تجربی آنها، به رابطه میان دین داری و رسانه با نگاه ویژه به ابزارهای هوشمند نوین می پردازیم.
علی رضا دهقان (1386) در مقاله ای با عنوان «مطبوعات، تلویزیون و دین داری در ایران» به بررسی رابطه میان استفاده از روزنامه ها و تماشای تلویزیون با آگاهی ها، نگرش ها و رفتارهای دینی بر پایه داده های حاصل از دو بررسی پیمایشی سراسری در 28 مرکز استان پرداخته است. نتیجه این مطالعه، عدم همبستگی معنادار میان استفاده از رسانه ها و دین داری بوده است.
حسینی پاکدهی و حاج محمدی (1390) در مقاله ای با عنوان «نوجوانان و تلفن همراه»، با بررسی 387 نفر از نوجوانان شـهر تـهران در پی پاسخ دادن به چرایی و چگونگی استفاده نوجوانان تهرانی از تلفن همراه برآمدند. بر اساس نتایج این پژوهش، محتوای جوک و سرگرمی در اولویت اول، و محتوای جنسی در اولویت دوم استفاده نوجوانان از تلفن همراه قرار دارد. این تحقیق، تقویت فضای عاطفی خانواده، انتخاب دوستان مناسب، وضعیت درسی موفق و پایبندی نوجوانان به مذهب را عامل بازدارنده از گرایش به کارکردهای منفی تلفن همراه دانسته است. میزان پایبندی به مذهب پاسخگویان در سه بـُعد: اعـتقادی، تـجربی و پیامدی بررسی شده است که نشان می دهد بیش از نیمی از نوجوانان از نظر اعتقادی خود را مذهبی می دانند و تجربه مذهبی نیز داشـته اند و بـا احـساس و عاطفهٔ خود خدا را لمس کرده اند؛ ولی در بُعد پیامدی و عمل اجتماعی، رفتاری مـتناقض بـا تجربه و ذهنیت خود نشان می دهند. (حسینی پاکدهی و حاج محمدی، 1390)
نعمت الله کرم اللهی (1389) در مقاله ای با عنوان «بررسی رابطه استفاده از اینترنت با دین داری کاربران»، تأثیر میزان و نوع استفاده از اینترنت را در دانشجویان دانشگاه دولتی و دانشگاه آزاد اسلامی شهر قم بررسی کرده است. نتیجه این بررسی نشان داده که در بین کاربران اینترنت، میزان استفاده از اینترنت با هیچ کدام از ابعاد و نشانه های دین داری، رابطه معناداری ندارد؛ اما نوع استفاده از اینترنت، رابطه معناداری با مقیاس کلی دین داری و برخی از ابعاد دین داری (عبادت ها و احکام دینی) و نیز نشانه های دین داری دارد. در این میان، استفاده اطلاعاتی از اینترنت، رابطه مثبت با دین داری دارد؛ اما رابطه استفاده های تفریحی و ارتباطی از اینترنت با میزان التزام به ابعاد و نشانه های دین داری، منفی است. (کرم اللهی، 1389)
هادی خانیکی (1386) در مقاله ای با عنوان «دین و نهاد ارتباطات؛ پیوندها و پرسش ها»، پرسش از ارتباط میان «دین و رسـانه» را در پرسشی از رابطه میان دو نهاد اجتماعی مؤثر در حوزه تولید معرفت دانسته است. ایشان با نگاهی گذرا به سیر دگرگونی ارتباطات، دوره حاضر را پایان عصر مخاطبان گسترده و ظهور شبکه های تعاملی معرفی می کند که در آن چگونگی دریافت و انتقال معرفت و چگونگی شکل گیری هویت در آن اساساً تغییر کرده است. سپس، با بهره گیری از دیدگاه های نظریه پردازان برجسته ارتباطات، تفاوت های ساختاری جوامع را در کنش های ارتباطی تحت تأثیر تغییر رسانه های مسلط از شفاهی به چاپی و از آن به الکترونیک، توضیح می دهد. او نتیجه این تغییرات را چنین بیان می کند که هر چه جامعه از تعامل چهره به چهره به سوی شبکه تعامل رسانه ای رو می کند، امکان کنترل واسطه های فنی و اعمال سلطه نهادهای سیاسی بر نهاد ارتباطات کاهش می یابد. قدرت نمادین از انحصار نهادهای دینی خارج می شود و نظام های جدید معرفت بسط می یابد. بدین ترتیب، پس از گذشتن از دوره چیرگی دین بر نهاد ارتباطات (رسانه های شفاهی) و سپس دوره چالش میان نهاد دین و نهاد ارتباطات (رسانه های چاپی)، به دوره جدیدی وارد شده ایم که آن را دوره «دین در دایره رسانه ای فراگیر» می نامیم. (خانیکی، 1386)
غیاثوند و آزادارمکی (1381) در مقاله ای با عنوان «تحلیل جامعه شناختی وضعیت دین داری جوانان با رویکرد بی شکلی دین ورزی»، با تکیه بر دیدگاه برگر به سنجش وضعیت دین داری دانشجویان پرداخته اند تا بتوانند با توجه به تغییرات ایجادشده در جامعه ایران با پیروزی انقلاب اسلامی، چگونگی تغییرات دین داری آنان را توضیح دهند. این تحقیق، بر اساس مدل گلاک و استارک (Glock And Stark) میزان دین داری را از پنج بُعد: اعتقادی (باورهای دینی)، مناسکی (اعمال دینی)، تجربی (عواطف دینی)، تفکری (دانش دینی) و پیامدی (آثار دینی) سنجیده است. با توجه به کار تجربی انجام شده در این تحقیق، مؤلفه های دین داری جوانان چنین معرفی شده است: فـردی و خصوصی شدن دین در میان جوانان، توسعه دین شخصی، توجه کمتر به مناسک جمعی، اولویت بخشی به برخی مراسم و مناسک دینی و بـی توجهی بـه بعضی دیگر، وضعیت دین داری پاکان، گسترش انتظارات این جـهانی از دیـن و تـنوع در دین داری. نویسندگان مقاله توضیح می دهند که در واقع، این مـؤلفه ها نـشانه عدم هنجارمندی یکسان در عرصه رفتارها و نگرش های دینی است که برای تبیین مسائل آن باید از قالب مفهومی «بی شکلی دین ورزی» استفاده کرد. (غیاثوند و آزادارمکی، 1381)
به طور خلاصه، از تحقیقات انجام شده می توان به چند نکته درباره تغییرات دین داری در دوره جدید که وجه تمایز جدی آن با گذشته، گسترش، تنوع و تأثیرگذارتر شدن رسانه در زندگی انسان هاست، اشاره کرد:
- در پژوهش هایی که همبستگی معناداری میان دین داری و رسانه نشان داده شده است، تغییرات منفی دین داری، صرفاً در ابعاد مناسکی دین مشاهده شده است؛ هر چند در برخی از آنها بعضی انواع استفاده ها از رسانه، رابطه مثبتی با دین داری نشان داده است.
- به علت تغییر ماهیت نهاد ارتباطات، از سلطه نهادهای سیاسی و قدرت نمادین نهادهای دینی در عرصه ارتباطات کاسته شده است.
- این تغییرات، نشانه عدم هنجارمندی در رفتارها و نگرش های دینی است.
پیش از تحلیل و بررسی نتایج پژوهش های تجربی، لازم است ماهیت و ویژگی های ابزارهای هوشمند همراه را به عنوان رسانه هایی نو در عصر جدید ارتباطات مطالعه کنیم.
رسانه
رسانه یا مدیوم، به معنای رساندن است. انسان و جانور توسط برخی از اندام های خود می تواند تغییرات محیط اطراف خویش را به مغز منتقل کند و سپس تصمیم لازم را بگیرد. این اندام ها عبارت اند از: چشم، گوش، بینی، زبان و پوست. به هر یک از این اندام ها، رسانه یا مدیوم می گویند و جمع این کلمه، مدیا است. (ویکی پدیا، 19 آبان 94)
ابزاری که موجب تغییر در هر یک از اندام های چشم، گوش، بینی، زبان و پوست انسان یا جانور گردد، ابزار رسانه شناخته می شود که به طور خلاصه، رسانه نامیده می شود.
البته در نظریه های ارتباطات، اصطلاح رسانه به گونه خاصی توضیح داده می شود که آن را از دانشنامه دین، ارتباطات و رسانه می آوریم:
«همان طور که پستمن و دیگران عقیده دارند، اصطلاح رسانه بیشتر با کاربردهای رسانه ارتباط دارد؛ نه با فناوری های رسانه؛ به عبارت دیگر، اصطلاح رسانه بیشتر به شیوه هایی که افراد مخاطب منابع ارتباطی با واسطه به کار می برند، اشاره دارد؛ نه به انواع فرستنده ها و تمهیدات دریافتی به کار گرفته شده». (قادری، 1388)
رسانه در یک نگاه کلی به سه دسته تقسیم می شود:
- • رسانه های شفاهی؛ مانند انواع سخنرانی.
- • رسانه های مکتوب؛ مانند کتاب، روزنامه و تصویر.
- • رسانه های الکترونیکی.
رسانه های الکترونیکی خود به دو دسته تقسیم می شوند:
- • رسانه های الکترونیکی غیر تعاملی؛ مانند رادیو، تلویزیون و سینما.
- • رسانه های الکترونیکی تعاملی؛ مانند اینترنت؛ به ویژه ابزارهای هوشمند همراه که در آنها ویژگی تعاملی بودن قوی تر است.
رسانه های نوین و ویژگی های آنها
ویژگی هایی که می توان آنها را وجه تمایز جدی ابزارهای جدید ارتباطی از انواع پیشین آن دانست، بدین قرارند:
- سرعت زیاد؛
- دسترسی دائم در همه زمان و همه مکان؛
- دسترسی همگانی؛
- خصوصی بودن و عدم دسترسی دیگران؛
- غیر رسمی بودن؛
- عدم تعامل سازمانی با نهاد دین؛
- تعاملی بودن.
از میان همه ویژگی های نام برده برای ابزارهای نوین ارتباطی، می توان تعاملی بودن را ویژگی شاخص ابزارهای هوشمند همراه دانست؛ توضیح اینکه در آن، فرستنده پیام، خود دریافت کننده پیام نیز هست. پس، در این نوع رسانه، قدرت انحصاری انتقال پیام که در ارتباطات سنتی (مبتنی بر رسانه های شفاهی و مکتوب) مطلق و در دست فرستنده پیام بود، تضعیف گردیده، میان دو طرف ارتباط، توزیع می شود.
همین ویژگی، عدم تعامل سازمانی این رسانه ها را با نهاد دین موجب می شود؛ زیرا در این رسانه ها همه دریافت کنندگان اطلاعات، خود فرستنده اطلاعات نیز هستند. بنابراین، هیچ کسی به طور رسمی به عنوان فرستنده اطلاعات شناسایی نمی شود تا امکان تعامل سازمانی برقرار شود.
اگرچه این ویژگی ها در طبیعت این رسانه هاست، اما برخی بر این باورند که نوعی هوشمندی و انگیزه برای این عدم تعامل سازمانی وجود دارد.
«یکی از ساده ترین راه های تعامل رسانه و دین، تعامل سازمانی آنها با همدیگر اسـت. رسانه های موجود می کوشند که وضعیت مزبور را به چالش کشانده، نفوذ قدرت های مربوط به رهبران سنتی را کاهش دهند.» (فرهمندزاد، 1389)
اما به هر حال، مؤثر بودن این رسانه ها در عرصه دین، غیر قابل انکار است.
«در امتداد قرن 21، دین و رسانه روزبه روز بیشتر با یکدیگر مرتبط می شوند. بخش اعظم مذهب و معنویت دوران مـعاصر، از طـریق رسـانه ها درک می شود و رویدادها و نمادهایی مهم با فراوانی روزافزون ظاهر می شوند. دیگر نـمی توان حـوزه های دین و رسانه را به آسانی از یکدیگر تفکیک کرد.» (فرهمندزاد، 1389)
تلفن های هوشمند و تعامل با دین
تلفن های هوشمند (smartphone)، به نسلی از گوشی های تلفن همراه اطلاق می شود که امکانات پیچیده تری در قیاس با گوشی های نسل پیش خود دارند و می توان از آنها مانند یک رایانه شخصی استفاده کرد. قابلیت اتصال به اینترنت، و انجام پردازش ها و محاسبات پیچیده، از جمله ویژگی های آنهاست.
از زمان ظهور گوشی های همراه، مکان های عبادت درگیر یک جنگ سخت برای جلب توجه مدعوان خودند. در مساجد این نوشته بسیار دیده شده است: «هنگام ارتباط با خدا، گوشی همراه خود را خاموش کنید.» این نوشته در دیوار مساجد محلی، بسیار برای عبادت کنندگان در یک کلیسا، معبد یا کنیسه آشناست. در روزگار نو، میدان جنگی که با ظهور تلفن های هوشمند که صف بی پایان از اطلاعات خدمات و برنامه ها را برای سرگرم کردن کاربران فراهم می کنند، شدیدتر شده است.
ممکن است گمان شود که تلفن های هوشمند برنده این نبرد عجیب باشند؛ اما شاید به شکل غیر شگفت انگیزی برخی گروه های دینی که زیرک و فنی اند، دریافته باشند که به جای دشمنی با گوشی های تلفن، باید آنها را به خدمت گرفت و به مثابه شریک و یاری قدرتمند لحاظ کرد. در چند سال اخیر، طراحی برنامه های مرتبط با دین برای کمک به پرهیزکاری و پرستش، گسترش یافته و تبدیل به صنعتی در حال توسعه شده است. تلفن های هوشند، به جای اینکه مردم را از دین دور کنند، اجازه می دهند میلیون ها دین دار با مسائل ایمانی خود مرتبط باشند. این نکته را می توان در نمونه هایی تصدیق کرد؛ برای نمونه، گاه، مردم به ندرت به قفسه های کتابخانه مساجد می روند تا قرآن بخوانند؛ اما به شکل مرتب از قرآن هایی که در گوشی همراهشان است، استفاده می کنند.
شاید این نگرانی وجود داشته باشد که چگونه فناوری هایی نظیر برنامه های تلفن همراه، روش انجام اعمال دینی مردم را تغییر داده است.
خیر یا شر بودن تلفن های هوشمند
اگر ابزارهای هوشمند را سبب خیر برای دین بدانیم، با استفاده از آن، نسل آگاه به فناوری ها عبادتشان را متناسب با زندگی فناورانه خود انجام می دهند. این ابزار به ایشان کمک می کند با دیگران مرتبط باشند، مکان عبادت را بیابند و آموزه های دینی خود را بیاموزند و درباره آن تحقیق کنند. برنامه های تلفن های هوشمند می تواند به ایشان در سازمان دهی و درگیرشدن با اطلاعات فراوان دینی در اینترنت و جای دیگر، بدون اینکه غرق آنها شوند، کمک کند. شاید از دید مزایا و سودمندی ها، برنامه های تلفن های هوشمند را بتوان با پیشرفت صنعت چاپ مقایسه کرد.
بنابراین، تلفن همراه به ما اجازه می دهد که کتاب های آسمانی را بخوانیم و درباره پیامبران، گرچه به میزان چند دقیقه، مطالعه کنیم. بنابراین، تلفن های هوشمند فی نفسه شر نیستند و می توان از آنها در راه خیر و کمال بهره برد.
تجزیه و تحلیل دستاوردهای تجربی
پیش تر به عنوان اولین دستاورد پژوهش های تجربی در زمینه دین داری و رسانه اشاره کردیم که تغییرات منفی دین داری که در برخی از پژوهش ها گزارش شده، صرفاً در ابعاد مناسکی دین بوده است.
در ارتباط با این دستاورد، دو پرسش قابل طرح است: یکی اینکه آیا این دستاورد پژوهشی، قابل اعتماد است؟ دیگر اینکه با فرض قابل اعتماد بودن، چرا چنین است؟
برای پاسخ به پرسش اول، با دو نگاه مواجهیم. یک نگاه، آن است که عدم رعایت ظواهر و ملتزم نبودن به آداب و سنت ها، به معنای دور شدن از دین داری است و رفتارهایی غیر دین دارانه تلقی می شود. بنابراین، دستاورد پژوهش های تجربی انجام شده، به طرز قابل قبولی دلیل بر تغییر در میزان دین داری است.
اما دیدگاه دیگر، این است که در سنجش میزان دین داری در بعد مناسکی، فضای ادراکی و احساسی، مؤلفه ای تعیین کننده است؛ به عبارت دیگر، بر پایه این دیدگاه، تنها در صورتی می توان رفتاری را غیر دینی تلقی کرد که رفتارکننده خود نسبت به آن رفتار، ذهنیت غیر دینی داشته باشد؛ به عنوان مثال، فرض کنید یک رفتار معینی از دو نفر سر بزند که در نتیجه آن، دیگران رنجیده شوند؛ اما یکی از آن دو می دانسته که این رفتارش دیگران را آزار می دهد و دیگری نمی دانسته. در این وضعیت، می توانیم رفتار فرد اول را آزاررسانی به دیگران بدانیم؛ اما نمی توانیم درباره فرد دوم چنین قضاوت کنیم.
بنابراین، بر پایه نگاه دوم، اندازه گیری صرفِ میزان پایبندی به ظواهر دینی نمی تواند ملاک خوبی برای تعیین تأثیر رسانه بر دین داری افراد در بُعد مناسکی آن باشد؛ زیرا در این وضعیت، فضای ادراکی و احساسی کاربران رسانه ها ملاحظه نشده است. درباره چرایی تغییرات منفی مشاهده شده در بُعد مناسکی دین داری، باید گفت که نمود اجتماعی دین داری، بُعد مناسکی آن است. به طبع، هنگامی که به هر علت، بُعد اجتماعی دین داری تضعیف شود، به صورت تغییرات در پایبندی به مناسک خود را نشان می دهد. در بررسی دستاورد سوم، به بُعد اجتماعی دین داری می پردازیم.
اما دستاورد دوم پژوهش های تجربی را این گونه بیان کردیم که به علت تغییر ماهیت نهاد ارتباطات، از سلطه نهادهای سیاسی و قدرت نمادین نهادهای دینی در عرصه ارتباطات کاسته شده است. همان طور که پیش تر در معرفی ویژگی های رسانه های نوین گفته شد، اگرچه برخی نوعی هوشمندی و تعمد را از سوی رسانه ها در این زمینه باور دارند، اما به نظر می رسد این وضعیت بیشتر به همان تفاوت های ماهوی این رسانه ها برمی گردد.
شایان ذکر است که این تغییرات، منحصر در وضعیت مسلط شدن ابزارهای رسانه ای الکترونیکی نیست؛ بلکه مشابه همین وضعیت در هنگام تسلط یافتن رسانه های مکتوب نیز پیش آمده است. رایج و مسلط بودن رسانه های شفاهی در گذشته، این امکان را برای نهادهای سیاسی و دینی فراهم می کرد که قدرت انحصاری مطلقی در ارائه یک سویه اطلاعات به مخاطب داشته باشند. در این وضعیت، علاوه بر اینکه انتقال اطلاعات یک سویه است، به علت به کار گیری شیوه خطابه، گوینده با هدف اقناع مخاطب، کمتر از شیوه های استدلال برهانی استفاده می کرده است. شنونده نیز در حین خطابه، مجال چندانی برای اندیشه عمیق درباره اطلاعات دریافتی خود ندارد.
این وضعیت، با به وجود آمدن و گسترش رسانه های مکتوب تغییر کرد. رسانه های مکتوب زمینه ای را فراهم کردند که در آن، مخاطب فرصت خوبی برای تحلیل اطلاعات منتقل شده از سوی فرستنده، داشته باشد. به همین جهت، در رسانه های مکتوب، نویسندگان خود را ملزم می بینند که از شیوه های محکم تر استدلالی همچون برهان بیشتر استفاده کنند. بنابراین، در این وضعیت، قدرت انحصاری در ارائه یک سویه اطلاعات قدری کاهش می یابد.
اما این تغییر به معنای ناتوان شدن نهاد دین در عرصه معرفی دین و دفاع از آموزه های آن نبود؛ بلکه توانست برای پاسخ به درخواست های مخاطبانی که امروز قدرت فهم عمیق تری یافته بودند، آگاهی های دینی عمیق تری را با شیوه های مستدل تر ارائه کند.
این سازگار شدن با گسترش رسانه های مکتوب، در جهان اسلام سابقه ای دیرین تر داشت؛ به گونه ای که حتی پیش از ورود صنعت چاپ به جهان اسلام، علمای اسلام در راستای گسترش آموزهای دینی، از رسانه های مکتوب به طور گسترده ای استفاده می کردند.
همان طور که گفتیم، کاهش قدرت انحصاری در عرصه ارتباطات، منحصر در زمان گسترش ابزارهای الکترونیکی نیست؛ اما با گسترش رسانه های تعاملی، قدرت انحصاری نهادهای سیاسی و دینی کاهش بیشتری یافته است؛ زیرا در این فضا، هیچ فرستنده ای تنها فرستنده نیست؛ بلکه به صورت هم زمان یا با فاصله زمانی اندک، در ازای پیام ارسالی، احتمالاً پیام های متعددی دریافت می کند که ممکن است اعلام موافقت یا نقد پیام ارسالی باشد.
در این فضا، رسمیت ها و اعتبارات اجتماعی کم رنگ می شود و کاربران یکدیگر را در جایگاهی نزدیک به هم می انگارند؛ نه به مانند رسانه های پیشین که در آنها فرستنده پیام بر جایگاه اجتماعی خود که از پیش در جامعه رسمیت یافته است، تکیه می کند. پذیرش جایگاه اجتماعی خاص برای فرستنده پیام در رسانه های پیشین، وضعیتی را ایجاد می کرد که دریافت کنندگان پیام به طور ارادی خود را در جایگاه نادان، و فرستنده پیام را در جایگاه دانا بپذیرند و در نتیجه، در وضعیتی به شدت انفعالی پیام ها را دریافت کنند. به همین علت، فرصت نقد و اظهار نظر برای دریافت کنندگان پیام در رسانه های پیشین کمتر بوده است.
بنابراین، می توان گفت برای موفقیت بیشتر نهاد دین در عرصه تسلط رسانه های جدید، لازم است اقتضائات آن کاملاً درک شود و برای سازگاری بیشتر با آن تلاش شود. مهم ترین مؤلفه این سازگاری، درک این معناست که فعال رسانه ای در عرصه جدید، از موضعی شخصی و برابر با دیگران به گفت وگو و تعامل می نشیند؛ نه از جایگاه نهادی و رسمی.
سومین دستاورد پژوهش های تجربی این بود که تغییرات مشاهده شده در دین داری، نشانه عدم هنجارمندی در رفتارها و نگرش های دینی است؛ به بیان دیگر، آنچه روی داده است، ضعیف شدن دین داری دین داران نیست؛ بلکه تنها نمود اجتماعی دین داری تضعیف شده است که آن هم ناشی از نوعی آشفتگی و عدم هنجارمندی در رفتارها و نگرش های اجتماعی دینی است.
«پایک» معتقد است شاید بـتوان گفت که مشاجره کنونی، مبتنی بر امکان کشف حقیقت و واقعیت اصـلی دیـن اسـت که به شکل نوین و با رویکردی متفاوت در عصر رسانه ها مورد تأکید قرار گرفته است.» (فرهمندزاد، 1389)
البته با توجه به نظریه برگر، این آشفتگی در رفتارها و نگرش های دینی، کارکردهای سه گانه اجتماعی دین را تضعیف می کند. مسئله این است که عامل این آشفتگی در درک رفتارها و نگرش های دینی چیست و آیا دین داری اجتماعی به وضعیت هنجارمند باز می گردد؟
به نظر می رسد که عامل این آشفتگی را بتوان تغییرات به وجود آمده در رسانه های مسلط دانست. همان طور که بحث شد، با تغییر رسانه ها میزان قدرت انحصاری نهادهای سیاسی و دینی در انتقال اطلاعات کاهش یافت. این وضعیت به معنای افزایش تعداد و قدرت رسانه ای رقبایی است که از خارج از نهاد دین و کنترل های رسمی، اطلاعاتی را در حوزه های دینی منتقل می کنند. با آسان سازی و گسترش ارتباطات رسانه ای در سطوح بین المللی، این وضعیت تشدید نیز شده است. نتیجه این وضعیت، مطرح شدن نگرش های متنوع در دین است که به طور طبیعی، عدم هنجارمندی را در نگرش ها و نهایتاً در رفتارهای دینی به دنبال دارد.
نکته قابل توجه این است که رسیدن به هنجارمندی جدید نسبت به مسیری که جامعه گذشته برای رسیدن به هنجارمندی دینی طی کرده بود، متفاوت است. در جامعه گذشته، هنجارسازی، نتیجه نقش فعال نهادهای دینی و سیاسی بوده است؛ به طوری که سایر افراد و گروه های جامعه تا حد بسیاری منفعل بوده اند؛ اما در عرصه رسانه ای جدید، رسیدن به هنجارها، نتیجه تعامل فعال همه نیروها و دیدگاه ها در جامعه خواهد بود.
نکته دیگر اینکه ممکن است هنجارمندی جدید، با هنجارمندی حاکم بر دوره های گذشته، کاملاً یکسان نباشد؛ زیرا این هنجارمندی، نتیجه هم افزایی دامنه وسیع تری از دیدگاه ها و رویکردهای موجود در جامعه است. برگر مـی گوید: دنیای امـروز، هـمان قدر مـذهبی اسـت که همیشه بوده است. (غیاثوند و آزادارمکی، 1381)
نتیجه گیری و پیشنهادها
نتایج و پیشنهادهای این پژوهش را می توان به صورت ذیل خلاصه کرد:
- • تغییرات مشاهده شده در شاخص های دین داری را نمی توان به معنای تضعیف دین داری دانست؛ بلکه به مفهوم تضعیف بُعد اجتماعی دین داری است؛
- • تضعیف بُعد اجتماعی دین داری، به معنای عدم هنجارمندی نگرش ها و رفتارهای اجتماعی دینی است؛
- • عدم هنجارمندی، نتیجه طبیعی دوران گذر از هنجارمندی گذشته به هنجارمندی جدید است؛
- • در مسیر رسیدن به هنجارمندی جدید، دامنه وسیعی از نیروهای جامعه، نقش فعال دارند؛
- • هنجارمندی جدید با هنجارمندی گذشته، کاملاً یکسان نیست؛
- • برای موفقیت در راه رسیدن به هنجارمندی جدید، دو نکته بسیار کلیدی است: یکی آسان سازی و گسترش ارتباطات مناسب میان افراد و گروه های اجتماعی مختلف، و دیگری ورود صاحبان ایده و اندیشه های قوی در عرصه رسانه های تعاملی به صورت شخصی و از موضع برابر با سایر کاربران و نه به عنوان نماینده نهادهای سیاسی و دینی.
پی نوشت:
منابع: