مقدمه
جنگ نرم، به دلیل ماهیت خود و عدم نیاز به ابزارهاى فیزیکى، به دنبال آن است که در مسافتهاى دورترى از مراکز طراحى کننده، به اجرا درآید. جهانى و فرامرزى بودن فضاى سایبر، امکانهاى مورد نیاز را به آسانى در اختیار طراحان جنگ نرم قرار مى دهد و با فراهم شدن بسترهاى فکرى - فرهنگى اهداف مورد نظر، از سوى جریانهاى درون جامعه هدف دنبال مىشود. میسر بودن ارتباط دو طرفه نیز ابزارهاى عملیاتى را در خدمت طراحان و رهبران مراکز مورد نظر در مىآورد و در موقعیتهاى حساس که امکان حضور و هدایت مستقیم میدانى حوادث، از براندازان سلب مىشود، عناصر حاضر در صحنه نقش رسانهاى عملیات را بازى می کنند.
از سوى دیگر، جنگ نرم به عناصر و سربازان میدانى نیاز دارد که از جنس مخاطبان جامعه هدف باشند. این عناصر، باید براى خود هویتى خاصّ قائل باشند تا بتوانند هدایت روند درگیرى را برعهده گیرند و در شرایط کنونى، امکان دسترسى به فضاى مجازى به دلیل در اختیار گذاشتن لحظهاى حجم وسیعى از اخبار، اطلاعات و تسهیل ارتباط، چنین هویت کاذبى را به راحتى در میان بخشى از صحنه گردانان حوادث ایجاد مىکند. نبود بسیارى قیود و محدودیتها که براى سایر اقسام رسانهاى وجود دارد، در محیط مجازى، گستره فعالیت در این فضا را براى اهداف و انگیزه هاى امنیتى و سیاسى در جنگ نرم افزایش مى دهد. مجموعه این شرایط است که امروزه، هوس بهرهگیرى از این فضا را براى غلبه بر دیگر ملتها، در میان مراکز قدرت جهانى ایجاد مىکند. حوادث چند ماه اخیر ایران را باید میدان آزمون براى کاربرد فضاى مجازى در عملیات روانى و جنگ نرم دانست. وبلاگ، فیس بوک، توئیتر، فرند فیدز و بالاترین، از جمله پایگاه هایى هستند که قابلیت شبکهسازى وسیعى در اینترنت ایجاد کردهاند. در برخى مواقع، این شبکه ها به عنوان سربازان جدید جنگ نرم دول غربى، فعالیت های خود را به فضاى واقعى جامعه نیز سرایت داده و هماهنگى و سازماندهى بسیارى از تجمعهاى سیاسى و اعتراضى را بر ضد دولت هدف، عهده مى گیرند. حوادث پس از انتخابات سال 1388، به روشنىنقش شبکه هاى اجتماعى مجازى در جنگ نرم غرب با ایران را نشان داد.
مفهوم و ویژگی هاى شبکه هاى اجتماعى مجازى
امروزه فراگیرى اینترنت و فناورىهاى جدید ارتباطى و اطلاعاتى، موجب ظهور فضاى مجازى در کنار جهان واقعى شده که این امر معادلات و الگوهاى ارتباطات سنتى، تولید، انتقال و مصرف اطلاعات را به هم زده و موجب تغییر در آن شده است. چنین فضایى که به عنوان واقعیت مجازى یکپارچه، در نظر گرفته مى شود، از ویژگى هایى چون: بىمکانى، فرا زمان بودن، صنعتى بودن محض، عدم محدودیت به قوانین مدنى متکى بر دولت - ملتها، از معرفتشناسى تغییر شکل یافته پسامدرن برخوردار بودن، قابل دسترس بودن همزمان، روى فضا بودن و برخوردارى از فضاهاى فرهنگى، اعتقادى، اقتصادى، سیاسى و نیز آزادى از هویت بدنى و جنسى جدید برخوردار است.(2000(Myers,شبکه هاى اجتماعى مجازى، امروزه نقش بسیار مهمى در خلق این فضاى مجازى دارند. از خلال همین واقعیتهاى مجازى است که آسیبهاى روانى و سیاسى بسیار گستردهاى را مىتوانند براى یک جامعه به وجود آورند.
به مجموعه اى از افراد که به صورت گروهى با یکدیگر ارتباط داشته و مواردى مانند: اطلاعات، نیازمندى ها، فعالیتها و افکار خود را به اشتراک بگذارند، شبکه هاى اجتماعى گویند. شبکه هاى اجتماعى را مى توان به دو دسته شبکه هاى مجازى و شبکه هاى غیر مجازى تقسیم کرد. شبکه هاى غیرمجازى که بحث این نوشتار است، در واقع شبکه هایى هستند که توسط مجموعهاى از افراد و گروه هاى به هم پیوسته، در محیط اجتماعى عمل مىکنند. شبکه اجتماعى مجازى یا شبکه اجتماعى اینترنتى، وبسایت یا مجموعهاى از وبسایتهایى است که به کاربران امکان مى دهد، علاقهمندىها، افکار و فعالیتهاى خود را با یکدیگر به اشتراک بگذارند؛ به عبارت دیگر، شبکه هاى اجتماعى پایگاه هایى هستند که با استفاده از یک موتور جستجوگر و افزودن امکاناتى مانند: چت، پیامرسانى الکترونیک، انتقال تصویر و صدا و...، امکان ارتباط بیشتر کاربران را در قالب شبکه اى از روابط فردى و گروهى فراهم مىآورند. (2000 (Resnick,وبلاگها(1)، فیس بوک(2)، توییتر(3)، یتوب(4) و پادکست(5)، از جمله شبکه هاى اجتماعى مجازى هستند.
آسیب هاى سیاسى و روانى شبکه هاى اجتماعى مجازى
با رشد رسانه هاى نوین، جهان وارد عصر دوم رسانه ها شده است که بر خلاف دوره مدرن و عصر نخست، آینده آن به طور کامل قابل پیشبینى نیست؛ زیرا در عصر دوم رسانه ها که در آن بحث رسانه هاى الکترونیک جدید، حاکمیت دارند و اطلاعات حرف آخر را مىزنند، پدیده ها کمتر قابل پیشبینىاند (گل محمدى، 1383). رسانه هاى نوین، داراى آسیبهاى بسیار مهم روانى و سیاسى است که مىتوانند زمینه و بستر مناسبى را براى جنگ نرم ایجاد کنند.
الف ـ آسیب های روانی
در مورد آسیبهاى روانى شبکه هاى اجتماعى، مىتوان به موارد ذیل اشاره کرد (Hassanien, Abraham, 2010):
- کاهش احساسات: به دلیل اینکه اغلب ارتباطات در این فضا، به صورت نوشتارى است، اغلب فاقد احساسى است که در فضاى واقعى، از طریق قدم زدن، سخن گفتن و ... به دست مى آید. افراد با وجود امکانات ارتباطى در فضاى مجازى، دیگر اهمیتى به کیفیت روابط نمى دهند و این مسئله، به کاهش بیشتر احساسات منجر می شود.
- متن گرایى: علیرغم امکانات چند رسانهاى موجود در فضاى مجازى، هنوز هم قسمت عمدهاى از ارتباطات در فضاى مجازى را ارتباطات متنى در قالب ایمیل و چت تشکیل می دهد. ارتباطات متنى مىتواند شکل جدیدى از هویت مجازى را شکل دهد.
- انعطافپذیرى هویتى: افراد در فضاى مجازى، به دلیل نبود راهنماهاى چهرهاى، مىتوانند بازنمایىهاى متفاوتى از خود ارائه دهند.
- دریافتهاى جایگزین: در ارتباطات مجازى، شما مىتوانید دیوارها را بشکنید، به حوزه خصوصى دیگران وارد شوید و حرفهایى را که حاضر نیستند، در ارتباط چهره به چهره به شما بگویند، بشنوید.
ب ـ آسیب های سیاسی
علاوه بر آسیب هاى جدى شبکه هاى اجتماعى مجازى در بعد روانى که به انعطافپذیرى هویتى و شکلگیرى هویتهاى مجازى جدید منجر مىگردد، مهمترین پیامدهای سیاسى فناورىهاى ارتباطى - اطلاعاتى، تضعیف دولتهاى ملى، اشاعه اطلاعات سیاسى و کاهش مشارکت سیاسى افراد و گروه هاست.
همچنین کنترل اطلاعات در عصر جدید، اهرم اصلى قدرت بازیگران جهانى، ملى و محلى است,.J.P ,Robinson (2004 .M ,and Kestnbaum .A ,NeustaktI)
اهرمى که در انقلابهاى رنگى در اختیار بنیاد سوروس و سازمانهاى غیردولتى و جنبشهاى دانشجویى قرار گرفت و رهبران احزاب و جنبشها، بیشترین بهره را از آن بردند.
دول غربى، ماهرانه با استفاده از امکانات فناوری و ارتباطات، مانند اینترنت، پایگاه هاى انتقادى را علیه یک دولت سازمان مىدهند. پیامهاى کوتاه را از طریق تلفنهاى همراه رد و بدل مىکنند و مرتب قرارهاى جدیدى می گذارند.
آسیب مهم دیگر رسانه هاى نوین، تأثیر بر افکار عمومى و بسیج آن است. به گونهاى که به واسطه این رسانه ها، نوعى فضاى عمومى شکل مى گیرد و بسیارى افراد، بى آنکه یکدیگر را ببینند و تبادل نظر کنند، مانند همدیگر فکر و در نتیجه مانند یکدیگر نیز عمل می کنند. بر این اساس، از طریق تولید پیام، شعار و اندیشه، به شیوهاى هنرى و از طریق تصویر، گرافیک، صدا و موسیقى، تصورات دستکارى و بسیج مى شوند و در نهایت، فعالیت سیاسى، این امکان را مىیابد که با زندگى روزمره آمیخته شود (.L .W ,Bennett) .
در این صورت، دیگر مانند گذشته، نیازى نیست که براى تبدیل افکار عمومى به نیروى اجتماعى و تغییر اوضاع سیاسى، به اهرمى مانند حزب سیاسى متوسل شد و اگر این تغییر در افکار عمومى پیدا شود، مردم در مواقع مهم تاریخى، خود راه را باز مىکنند و احتیاجى به اعمال نیرو، فشار و زور از طریق اهرمهاى جدا از مردم وجود ندارد.
افزون بر این، استفاده جنبشهاى اجتماعى جدید از شبکه هاى اجتماعى مجازى، آسیب جدى دیگرى را براى دولتها به همراه داشته است. جنبشهاى اجتماعى جدید و هویتهاى دگرخواهانه، از مهمترین جنبه هاى نرم افزارى تهدید امنیت ملى هستند. جنبشهاى نوین کنونى، اهمیت بیشتر را به هویت داده و در برابر اشکال جدید سلطه و طرد مقاومت مىکنند. این جنبشها همچنین تلاش دارند، تا با اشکال جدید فناوریهاى ارتباطى و تغییرات اجتماعى، سیاسى و فرهنگى سازگار شوند.
به اعتقاد مانوئل کاستلز، بازیگران سیاسى، از طریق رسانه هاى نوین، در بازى قدرت حضور دارند و از آنجا که اطلاعات و ارتباطات، عمدتاً از طریق شبکه جهانى اینترنت و ماهواره ها و خبرگزاری ها صورت مى گیرد، بازى سیاسى، به شکل فزایندهاى در فضاى رسانه ها صورت مى گیرد (کاستلز،1380). وى همچنین به نقش فناوریهاى ارتباطى، مانند اینترنت، در عضوگیرى و گسترش قدرت جنبشهاى اجتماعى اشاره می کند. شبکه هاى اجتماعى، شکل اجتماعى نوینى از ارتباطات را به وجود آورده که در عین حال تودهاى است؛ اما به صورت انفرادى تولید و دریافت مى شود و تأثیر مىگذارد. با این همه، در سراسر جهان، به ابزارى در خدمت جنبشهاى اجتماعى تبدیل مى شود؛ هرچند این جنبشها تنها استفاده کنندگان این ابزار جدید، و سازمانده نیستند.
جنبشهاى مذکور، باید بتوانند براى دستیابى به اهداف خود، در سه زمینه توانمندى داشته باشند: شکل دادن به هویت جمعى، متقاعد ساختن پیروان خود و بسیج آن ها. این جنبشها، با استفاده از فناوری هاى جدید اطلاعاتى، مى توانند به راحتى به هر سه هدف مذکور دست یابند. (1998 (b .B ,Bimber) ملوچی) ملوچى معتقد است که شبکه هاى اجتماعى مجازى، به جنبشهاى اجتماعى، توانمندى انعکاس روشها و اهداف خود را به فضاى عمومى داده است.
همچنین شبکه هاى اجتماعى مجازى، همانند آزمایشگاهى است که جنبشهاى اجتماعى، میزان توانمندى خود را بررسى مى کنند. در چنین حالتى شبکه هاى اجتماعى، تنها به عنوان وسیله سیاسى عمل نمى کنند، بلکه خود به فضاى سیاسى تبدیل مى شوند.(B2000 ,Bimber) نیز کاربرد شبکه هاى اجتماعى این امکان را به جنبشهاى اجتماعى مى دهد که روشهاى سنتى بیان اعتراضات خود، همانند راهپیمایىها، اعتراضات، شعارها و استفاده از نمادها را آسانتر به کار برده و آنها را با روشهاى نمادین جدید ترکیب کنند. بر همین اساس، این جنبشها توانمندى بیشترى براى جذب طبقه جوان جامعه و شکل دادن به افکار عمومى دارند. با کاربرد فناوری هاى اطلاعاتى جنبشهاى اجتماعى به استفاده از پوشش رسانهاى جمعى نیازى ندارند.
از دیگر آسیبهاى سیاسى رسانه هاى نوین، مىتوان به رسانهاى شدن فضاى سیاست اشاره کرد. از دید کاستلز در جامعه کنونى، سیاست به معناى سیاست رسانه ها است. رسانه ها، پس زمینه همیشگى بازى سیاست و حوزهاى عمومى هستند که در آن، قدرت به نمایش در مىآید و دربارهاش داورى مىشود (همان). به اعتقاد وى، اگرچه سیاستمداران براى کسب قدرت سیاسى در رسانه ها، از فن ترور شخصیت، رسواگرى و جنجال استفاده مىکنند و این مسأله معرف خوبى براى یک جامعه دموکراتیک است، ولى باید به این نکته توجه داشت که ویژگى اصلى سیاست رسوایى و جنجال این است که همه کنشگران سیاسى شرکت کننده در آن، خود به دام این نظام می افتند و غالباً نقشها معکوس می شوند؛ شکارچى امروز، شکار فرداست.
یکى دیگر از آسیب هاى جدى شبکه هاى اجتماعى، توانمندى آنها براى پنهان کردن و پوشاندن اطلاعات و در نهایت پدید آوردن جهل عمومى است.
عدم توانایى شبکه هاى اجتماعى براى نهادسازى سیاسى در جریان اعتراضات و پس از آن، یکى دیگر از آسیبهاى جدى شبکه هاى اجتماعى است؛ براى مثال توئیتر یا فیس بوک، تنها مى توانند به شکلدهى اعتراضات و سرنگونى حکومت کمک کنند؛ اما توانایى برنامهریزى براى اداره حکومت یا ایجاد نهادهاى دموکراتیک را نداشته و نمى تواند از آرمانها و اهداف مورد نظر خود دفاع کند. (Ayres, 1999)
از دیگر آسیب هاى جدى شبکه هاى اجتماعى مجازى این است که به میزان قابل توجهى، شانس کنترل سیاسى و مردم فریبى را بالا مىبرد؛ زیرا پیشرفت فناوری، چنان از ارتقاى بصیرت افراد پیشى مى گیرد که افراد هنگام رویارویى با تکثیر سریع اطلاعات، کاملاً بى دفاع مىمانند. (.p ,Resnick)
خارج شدن سیاست از فرایند عقلانى، دیگر آسیب جدى رسانه هاى نوین است؛ زیرا رسانه هاى جدید، در حال دگرگون کردن سیاست هستند؛ به عبارت دیگر، زندگى سیاسى به مقدار بسیارى در محدوده رسانه قرار گرفته است؛ یعنى سیاست منطق رسانه ها را پذیرفته و در این فرایند خود دگرگون شده است.
همچنین ظهور رسانه هاى نوین، به عنوان مرکز قدرت خودگردان است که به تقویت شخصى سازى سیاست کمک مى کنند. در این فرایند، سیاست به عنوان نمایش و مخاطب به عنوان تماشاچى در نظر گرفته مى شود. همه این ها بدان معناست که سیاست، کمتر به عنوان یک فرایند عقلانى، تجزیه و تحلیل مى شود؛ بلکه بیشتر به عنوان یک سرى حرکات نمادین که ما به آن ها واکنش نشان مى دهیم، عمل مىکند. تحت تأثیر این تغییرات، سیاستمداران، بیش از پیش رسانهاى شده و به انسانهاى معمولى تبدیل مى شوند. آن ها افراد معروفى مى شوند که مشابهتهاى بسیاری با افراد سرگرم کننده دارند. در واقع، رهبران مانند یک کالاى تجارى تبلیغ مى شوند.
وارونه شدن برخى نظریه هاى مدرن در عرصه هاى سیاست و اجتماع، یکى دیگر از آسیبهاى جدى شبکه هاى اجتماعى است. یکى از این تئورىها، تئورى دموکراسى به معناى حق تعیین سرنوشت ملتها از سوى خود آنهاست. فناورى اطلاعاتى و ارتباطى و امپریالیسم رسانه ها، به طرق مختلف، این تئورى مهم سیاست و حکومت را به چالش کشیده است که به دو شکل این چالش اشاره مىشود: نکته نخست این که دموکراسى، دیگر معناى حکومت مردم بر مردم نمى دهد. احزاب، گروه ها و نخبگان سیاسى، با تسلط بر ابزارهاى ارتباطى و به یارى امپراطورى رسانه ها، ایده ها و برنامه هاى خود را بر مردم تحمیل مىکنند و گزینشها، نه براساس توانایى و شایستگى، بلکه بر اساس میزان سرمایه و تسلط منتخب بر رسانه ها صورت مى گیرد. اگر چه قدرت تبلیغات و آثار منفى آن، در همه جوامع، حتى جوامع ابتدایى وجود داشت، اما با گسترش فناورى ارتباطى و اطلاعاتى و پیدایش انواع رسانه هاى مجازى، این قدرت پیچیدهتر گردیده است. چالش دوم براى دموکراسى، پیدایش مفهومى به نام دیکتاتورى اقلیت در سایه امپراطورى رسانه ها است که اساساً با ماهیت دموکراسى در تضاد است. مفهوم دیکتاتورى اقلیت، تنها در سایه فناورى ارتباطات، به ویژه رسانه هاى مجازى شدنى است؛ چرا که اقلیت مسلط بر این رسانه ها، مانند اشرافیت قرنهاى 17 و 18 میلادى، در پى تحمیل افکار، امیال و عقاید خود بر دیگران است.
توجه به هشدارهاى شمارى از صاحبنظران برجسته در خصوص تأثیر ویرانگر اینترنت بر سیاست، بیانگر دیگر جنبه هاى آسیب سیاسى شبکه هاى اجتماعى مجازى است. در سال 2000، پوتنام (173 .P ,Putnam 2000) در مورد ظهور "سایبرآپارتاید "(6) و "سایبرگسیختگى"(7) هشدار داد و گفت: «فرهنگ سیاسى اینترنت، دستکم در مراحل اولیه بسیار آزاد بوده و در برخى موارد، فضاى سایبر بیانگر وضعیت طبیعى هابز و نه لاک است.»
تحلیلگران اجتماعى دیگر نیز هشدارهاى مشابهى دادهاند (.R2002 ,Blood).سانستین(49 .P ,Sunstein 2001) هشدار پوتنام را یک سال بعد اینگونه تکرار کرد: فناوری هاى جدید از جمله اینترنت، به صورت چشمگیرى توانایى مردم براى شنیدن صداى خود و ممانعت از شنیدن صداى دیگران را افزایش داده است؛ براى مثال، بلاگها مى توانند تازهترین نمونه ها از سایبرآپارتاید باشند. بسیارى بلاگرها خود از نگرانى در مورد این پدیده که "پیله بستن"(8) مىنامند، صحبت مىکنند. این مسئله از نظر جامعه شناسان موجب ذرهاى و اتمیزه شدن فرد و کاهش انسجام و همبستگى مى گردد.
افزایش تعارضات ساختارى و دوگانگى هویت، یکسان سازى فرهنگى، تقویت گرایشهاى گریز از مرکز (فروملى و فراملى) و اخلال در روند وحدت ملى، ایجاد اختلاف و شکاف میان ملتها به دلیل ملى گرایى افراطى، جهان بینیهاى متضاد و در نهایت بروز شکاف فرهنگى، یکپارچگى افقى گروه ها و طبقات و تشدید دو قطبى، تضاد با ارزشها، باورها، تضعیف پیوندهاى سنتى از طریق تقویت و تبلیغ ارزشهاى غربى و کمک به استحاله فرهنگى، بهرهبردارى تبلیغاتى و انتشار اخبار غیر واقع تحریف شده، ایجاد نخبگان سیاسى و فرهنگى وابسته به جریانات خودساخته از طریق شبکه ارتباطى، از دیگر آسیبهاى سیاسى شبکه هاى اجتماعى مجازى در جنگ نرم محسوب مى شود.
نتیجه گیرى
چنان که گذشت، شبکه هاى اجتماعى مجازى، اجتماعات مجازى موجود در فضاى سایبر هستند. شکلگیرى این شبکه ها از طریق پایگاه هاى خبرى، وبلاگهاى خبرى و تحلیلى، گروه هاى اینترنتى، فضاهاى گفتگوى مجازى (چت رومها) و حلقه هاى آشنایان همچون اورکات و یاهو 360 درجه و... هر یک فضایى مجازى را ایجاد مىکنند که در آن تبادل اخبار و اطلاعات صورت مى گیرد. وبلاگ، فیس بوک، توئیتر، فرند فیدز و بالاترین، از جمله پایگاه هایى هستند که قابلیت شبکهسازى وسیعى در اینترنت ایجاد کردهاند. در برخى مواقع، این شبکه ها به عنوان سربازان جدید جنگ نرم دول غربى، فعالیت های خود را به فضاى واقعى جامعه نیز سرایت داده و هماهنگى و سازماندهى بسیارى از تجمعهاى سیاسى و اعتراضى را بر ضد دولت هدف برعهده مى گیرند. همانطور که شاهد بودیم، بخش عمدهاى از رخدادهاى اعتراضى ایران، طى ماه هاى پس از انتخابات ریاست جمهورى دهم، در فضاى سایبر ساماندهى شد. زیر سؤال بردن انتخابات و تکرار دروغ بزرگ تقلب در انتخابات، پوشش غیر واقعى خبرى اغتشاشات و دعوت به تجمعات غیرقانونى، توهین و فحاشى، دخالت آشکار بعضى سیاستمداران و دولتمردان غربى در امور داخلى ایران و دامن زدن به ناآرامى هاى موجود، بیانیه نویسى، نامه نگارى، راه اندازى کمپین علیه انقلاب اسلامى به بهانه هاى مختلف، هدایت، آموزش و تشویق اغتشاش گران براى ایجاد ناامنى و آشوب، هدایت، آموزش و تشویق اندک هواداران داخلى به هنجارشکنى و ایجاد ناامنى در جامعه، هتک حرمت به مسئولان و توده هاى مختلف مردم و آموزش و تشویق اغتشاشگران براى انجام عملیات تروریستى، به منظور ایجاد ناامنى در کشور، از جمله نمونه هاى کاربرد شبکه هاى اجتماعى مجازى علیه کشورمان است. اشاراتى از این دست، از اهمیت این حوزه، جهت فعالیت رسانه اى براى برخورد با نظام هاى معارض در ادبیات سیاسى آمریکا پرده بر مى دارد. بر همین اساس، فضاى سایبر، یکى از مهمترین ابزارهاى آمریکا در قرن بیست و یکم براى اجراى پروژه هاى جنگ فرهنگى، رسانه اى، سایبر و همچنین تغییر حکومت در کشورها، به-خصوص کشورمان محسوب مى گردد.
مقابله با ایجاد و نشر شایعه هاى برانداز، نادیده انگاشتن شایعات ضعیف و پاسخ غیرمستقیم به آن، مقابله با شایعه وجود شکاف میان جامعه و حاکمیت، پرهیز از تهدیدانگارى بیش از حد در فعالیت نهادهاى غیردولتى و گسترش آزادىهاى مدنى در چارچوب قانون اساسى، همراه با هوشیارى لازم براى اجتناب از تهدیدات احتمالى این نهادها در حوزه هاى امنیت سیاسى و اجتماعى، قانونمند کردن مقابله با جرایم سایبر و تلفن همراه، افزایش تعامل و هماندیشى میان کارشناسان وزارتخانه هاى اطلاعات، فناورى ارتباطات، قوه قضائیه، قوه مقننه و پلیس امنیت اجتماعى و اخلاقى ناجا و حمایت تقنینى و مالى، از تعمیق قدرت نرم نظام در محیط هاى مجازى، از جمله راهکارهاى مقابله با این تهدیدات است.
پی نوشت ها:
6. Cyberapartheid :آپارتاید در فضاى اینترنت.
7. Cyberbalkanization: دسته بندى اینترنت به گروه هاى بسیار متمرکز از اشخاص همفکرى که نسبت به دیگران تنفر داشته یا کمترین تساهل را دارند
8. Cocooning.
منبع:
پگاه حوزه، شماره 293.