رویکردی اسلامی به تطبیق پذیری میراث اخلاقی با دنیای مجازی(1)

یکشنبه, 31 خرداد 1388 ساعت 16:35
    نویسنده: محسن الویری؛ عضو هیأت علمی دانشگاه امام صادق(ع) این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
این مورد را ارزیابی کنید
(1 رای)

مقدمه

پیشینه طولانی و جایگاه بلندمدت مطالعات اخلاقی در تاریخ بشر و در هم آمیختگی آموزه‌های دینی و اخلاقی، سبب شده که اخلاق همواره به عنوان یکی از ارکان مباحث نظری و رفتاری دین اسلام مورد توجه قرار گیرد. بخش مهمی از میراث اخلاقی مسلمانان که از سه سرچشمه میراث وحیانی، ایرانی و یونانی نشأت گرفته است، به گونه‌ای مستقیم یا غیرمستقیم به مهم‌ترین اجزای یک فرایند ارتباطی، یعنی تولید، توزیع و دریافت پیام پیوند خورده است. بررسی تجربه تاریخی مسلمانان نیز از به هم پیوستگی اخلاق و نظام ارتباطی و جنبه قدسی بودن آن حکایت می‌کند.

از سوی دیگر، بررسی مسائل اخلاقی مورد توجه در فضاهای مجازی در سطح خرد و کلان، نشان می‌دهد که بخش عمده این مسائل نیز با همان اجزای اصلی یک فرایند ارتباطی، یعنی تولید پیام، انتقال و توزیع پیام و دریافت پیام مرتبط است. با توجه به یکسانی نسبی مباحث اخلاقی در میراث اسلامی و در فضای نوین اطلاعاتی، به نظر می‌رسد می‌توان با تعریف مجدد میراث اخلاقی دوره اسلامی متناسب با نیازهای نوشونده در محیط‌های مجازی، به گونه‌ای مؤثرتر برای گشودن گره‌های موجود کوشید. در این مسیر، به‌ویژه باید به تفاوت‌های ماهوی نگاه مسلمانان به اخلاق که آن را حالت و ملکه‌ای نفسانی و درونی می‌دانند، با نگاه جدیدی که اخلاق را امری رفتاری و در نتیجه بیرونی می‌دانند، توجه کرد. مطالعات اخلاقی از دیرباز بخشی قابل توجه از فعالیت‌های علمی اندیشمندان را به خود اختصاص داده و آموزه‌های اخلاقی نیز همواره در پیوندی عمیق با آموزه‌های دینی بوده و بخشی مهم از آن را تشکیل داده است. در دین اسلام نیز همسان دیگر ادیان، اخلاق دارای جایگاهی بلند است. در ساخت دین اسلامی نیز موضوع علم اخلاق چه در ساخت قدسی این دین و چه در ساحت عرفی آن، همواره منزلتی بالا داشته است. مراد از رویکرد اسلامی در این مقاله نیز بررسی مسأله اخلاق در پهنه اندیشه و فرهنگ اسلامی است و باریک بینی های معرفتی مربوط به مفهوم و چیستی اسلامی بودن در این جا مورد نظر نیست. برای بررسی جایگاه اخلاق در اندیشه اسلامی و مستند به متون اصلی و اولیه این دین، شاید سخن پیامبر خدا(ص) بسنده باشد که فرمودند: «إنما بعثت لاتمم مکارم الاخلاق»؛ (2) همانا برانگیخته شدم تا مکارم اخلاق را به پایان ببرم.

اگر نگاهی به محتوای آموزه‌های دین اسلام نیز افکنده شود، این نکته شایستۀ توجه است که در یک تقسیم‌بندی سنتی، اندیشمندان مسلمان محتوای این دین را به سه بخش عمده تقسیم کرده‌اند: کلام، فقه و اخلاق. در این تقسیم‌بندی، مراد از کلام، آموزه‌های هستی شناختی مربوط به هست و نیست‌ها است و مقصود از فقه آموزه‌هایی است معطوف به بایدها و نبایدهای رفتاری.

اخلاق در این میان، دربردارندۀ آموزه‌هایی است که رشد معنوی و درونی پیروان این دین را عهده‌دار است. گرچه به نظر می‌رسد با مبنای تقسیم کردن آموزه‌های دینی به دو ساحت نظری و عملی و یا اندیشه‌ای و رفتاری و یا آموزه‌های معرفتی و آموزه‌های هنجاری، اخلاق را هم باید در این دو بخش گنجاند و نمی‌توان آن را بخشی جدا و مستقل از این دو شمرد؛ زیرا آموزه‌های اخلاقی نیز یا به مباحث نظری پیوند می‌خورد که در همان بخش اول می‌گنجد و یا ناظر به رفتارها است که قابل درج در بخش رفتاری است. البته مراد از این رفتار تنها اقداماتی نیست که با اعضا و جوارح صورت گیرد؛ بلکه رفتارهایی که در اصطلاح رفتارهای ثبوتی خوانده می‌شود نیز در این تعریف عام رفتار قرار می‌گیرند. در این نگاه، داشتن خلوص نیت و خیرخواه بودن هم یک رفتار به شمار می‌آید. دفاع از تقسیم‌بندی سنتی، بر اساس تفاوت روش شناختی این سه حوزه (3) درست به نظر نمی‌رسد؛ زیرا هیچ یک از اندیشمندان مسلمان به این نکته اشاره نکرده‌اند و بلکه به صراحت این تقسیم‌بندی را بر اساس محتوا دانسته‌اند.

سرچشمه‌های میراث اخلاقی در دورۀ اسلامی

1. سرچشمۀ وحیانی: بی‌تردید، اصلی‌ترین و مهم‌ترین سرچشمۀ اخلاق در دورۀ اسلامی را باید در آموزه‌های مستقیم وحیانی که در قرآن منعکس است، جستجو کرد. بخشی قابل توجه از آیات قرآن و میراث به یادگار مانده از سوی پیامبر خدا(ص) معطوف به مباحث اخلاقی است.

2. میراث ایرانی: ‌اخلاق در دورۀ‌ اسلامی از میراث ایرانی نیز تأثیر پذیرفت. میراث ایرانی که در قالب اندرزنامه‌های حکومتی و مجموعه‌های ادبی مانند کلیله و دمنه و سخنان حکیمانه به میان مسلمانان راه یافت، سرآغاز شکل گرفتن بخشی از میراث اخلاقی شد که در بسیاری از موارد قالب‌های پیشین خود را نیز حفظ کرد و موجب پیدایش مجموعه‌های ادبی و رسائل و منشآت و شیوه‌نامه‌های حکومتی با رویکرد اخلاقی و نیز طرفه‌هایی ادبی شد که اغلب از سوی کاتبان به کار گرفته می‌شد.

3. میراث یونانی: میراث اخلاقی دورۀ اسلامی به ویژه در مباحث نظری و شیوه‌ها و معیارهای تقسیم‌بندی و حتی مبانی انسان شناختی از میراث یونانی به خصوص دیدگاه‌های ارسطو تأثیر پذیرفت.

نگاهی به این میراث اخلاقی، به وضوح نشان می‌دهد که بخش قابل توجهی‌ از این آموزه‌ها به گونه‌ای مستقیم یا غیر مستقیم به فرایند تولید، توزیع و دریافت پیام ارتباط پیدا می‌کند. اگر در تعریفی ساده، ارتباطات را فرایند تولید، توزیع و دریافت پیام بدانیم، می‌توانیم بخش قابل توجهی از میراث اخلاقی دورۀ اسلامی را آموز‌هایی مرتبط با ارتباطات وصف کنیم. در نگاهی کلی، مفهوم عمومی «حق الناس» در بردارندۀ مجموعۀ وظایف اخلاقی مربوط به روابط اجتماعی است که بر اساس آن حقوق مردم در جنبه‌های مختلف از جمله حقوق آن‌ها برای تولید و انتقال پیام و دریافت آن از سوی آحاد جامعۀ ‌اسلامی محترم شمرده می‌شود. حق الناس حقوق شناخته شده برای مردم از سوی خداوند است که بر اساس مبانی اسلامی مقدم بر حق الله است. ولی افزون بر این مفهوم عمومی، بخش‌هایی دیگر از مباحث اخلاقی دورۀ اسلامی به صورت مستقیم مربوط به فرایند تولید و توزیع و دریافت پیام است. مباحث مربوط به شیوه‌های استفادۀ درست از زبان و آفات زبانی، مباحثی به صراحت ارتباطی به حساب می‌آیند؛ به عنوان نمونه، مباحث مربوط به دروغ نگفتن، پرهیز از تهمت، اجتناب از غیبت، راستگویی، زخم زبان نزدن، نبردن آبروی مؤمن، رازداری، پرهیز از سخن‌چینی، دشنام ندادن، بدگویی نکردن، خوب گوش دادن به سخن طرف گفتگو، دوری جستن از سخریه، پرهیز از مزاح بی‌جا، پرهیز از جدال و سخنان بیهوده بر زبان نیاوردن، مضمون هایی به صراحت ارتباطی هستند.

بررسی تجربۀ تاریخی مسلمانان نیز که شأن و منزلت آن به مثابۀ یکی از راه‌های شناخت اسلام هنوز به خوبی شناخته شده نیست، نشان دهندۀ در هم آمیختگی اخلاق و ارتباطات در پهنۀ تمدن اسلامی است. آنچه به عنوان شاهدی در این زمینه قابل ذکر است، غیر از نمونه‌هایی خرد، تقدس مؤلفه‌ها و ابزارهای تولید پیام در دورۀ اسلامی است. منبر، مسجد، حلقه، مجلس و کرسی موعظه و آموزش دین و حتی مبلغان دینی، به عنوان اصلی‌ترین کنش‌گران ارتباطی برای انتقال پیام، همواره از تقدس برخوردار بوده‌اند و این تقدس، بالاترین درجۀ همراهی و توأم بودن اخلاق و ارتباطات در دورۀ اسلامی است. اغلب ابزارها و روش‌های ارتباطی در پیشینۀ تمدن اسلامی، جوهرۀ قدسی و اخلاقی داشته‌اند. این نوشتار، مختصر مجالی برای ذکر نمونه‌های تاریخی نیست؛ ولی مراجعه به منابع تاریخ اسلامی به آسانی صحت این ادعا را ثابت می‌کند.

داوری مؤلفان کتاب‌های اخلاقی دربارۀ جایگاه زبان به عنوان اصلی‌ترین ابزار انتقال پیام، در منظومۀ مباحث اخلاقی تأییدی دیگر در این زمینه به حساب می‌آید. بی‌تردید، کتاب احیاء علوم الدین (احیاء العلوم) امام محمد غزالی (504 ق) مهم‌ترین و مؤثرترین کتاب اخلاقی است که در تمام دوران اسلامی تدوین شده است.
اهمیت این کتاب نوشته شده از سوی یک عالم شافعی مذهب که در اواخر قرن پنجم و سال‌های نخستین قرن ششم هجری می‌زیسته، بدان پایه بود که دانشمند و نویسندۀ بزرگ شیعی مذهب، یعنی ملا محسن فیض کاشانی (1090 ق) کتاب ماندگار المحجه البیضاء فی تهذیب الاحیاء را بر مدار آن سامان داد و با افزودن روایات منقول از ائمۀ اطهار(ع)، ویرایشی نو از آن را تألیف کرد. کتاب جامع السعادات نوشته ملا محمد مهدی نراقی نیز در حقیقت تلخیصی از المحجه البیضاء است و کتاب فارسی معراج السعاده تألیف ملا احمد نراقی (1245 ق) نیز مبتنی بر ساختار جامع السعادات و تلخیص و ترجمه‌ای از آن به همراه ابیات شعری و گاه حکایاتی است که به آن افزوده شده است. بنابراین، می‌توان کتاب معراج السعاده را عصارۀ بخش اعظم نوشته‌های اخلاقی دورۀ اسلامی شمرد. ملا احمد نراقی در بخشی از این کتاب چنین نوشته است:

«بدان که بسیاری از آفات مذکوره در این مقام و در سابق برین از غیبت و بهتان و دروغ شماتت و سخریت و جدال و مراء و مزاح و تکلم بما لا یعنی و فحش و غیر این‌ها، از مفاسد زبان است و ضرر این عضو بیشتر از ضرر سایر اعضاء ‌است و آفات آن افزون‌تر از آفات سایر جوارح است و مفاسد این عضو اگرچه از معاصی ظاهره است که شأن علم اخلاق گفتگوی از آن‌ها نیست، و لیکن هر یک از این‌ها منجر به اخلاق رذیله و ملکات فاسده می‌گردد و وجه رسوخ ملکات و اخلاق در نفس به واسطۀ تکرار اعمال و افعال است. پس طالب معانی اخلاق را لازم است که محافظت نفس و اعضاء‌ هر دو را بنماید و چنان‌که مذکور شد، عمده اعضایی که مصدر افعال ذمیمه است که مؤدی به الخاق رذیله است، زبان است و آن بهترین آلات شیطان است در گمراه کردن بنی نوع انسان؛ چه این عضوی است فسیح المیدان و وسیع الجولان، مال آن بی‌حد و نهایت و استعمال آن در غایت سهولت و سرکشی آن از سایر اعضاء بیشتر است.» (ص 448)

این سخن به صورتی آشکار میزان پیوند مباحث اخلاقی در نوشته‌های مسلمانان را با مسأله تولید و انتقال پیام آشکار می‌سازد. از سوی دیگر، کاملاً روشن است که بخش اصلی مباحث اخلاقی مورد توجه در فضای مجازی، به شکلی مستقیم یا غیر مستقیم مربوط به فرایند تولید و توزیع و دریافت پیام است.

مسائل اخلاقی فناوری اطلاعات و جامعۀ اطلاعاتی

  1. دشواری‌های جامعه فراصنعتی؛
  2. رابطۀ ‌میان کشورهای فقیر و غنی اطلاعاتی؛
  3. مشکلات جریان آزاد اطلاعات؛
  4. حریم خلوت فردی و رسانه‌ها؛ (4) یعنی دنیای جدید گرچه که یک نوع توجه به انزوا و زمینه آن را فراهم می‌کند، اما در عین حال حریم خلوت فردی را هم از بین می‌برد و رسانه‌ها این حریم را می‌شکنند.

در سطح خرد مسائل اخلاق و فناوری اطلاعات و جامعۀ ‌اطلاعاتی، مسائلی بیان شده است که مربوط به گروه‌های سه‌گانه تولید کنندگان اطلاعات، توزیع کنندگان اطلاعات و استفاده کنندگان از اطلاعات می باشد. در این زمینه، دیدگاه‌های مختلفی وجود دارد.

برخی صاحب‌نظران مسائل خرد را شامل این محورها می‌دانند: مشکلات دستیابی به اطلاعات، ایمنی اطلاعات، مبانی اخلاقی حرفه‌ای از جمله مبانی اخلاق پژوهش، تدریس و کار و کردار اطلاع‌رسانی، مسائل حق مؤلف و مانند آن.

در فهرستی که از انجمن اطلاع‌رسانان آمریکا در سال 1984 م. منتشر شده، این محورها به عنوان مسائل خرد اخلاقی برشمرده‌ شده است: سبکبار کردن اطلاعات، حریم خلوت (باز کردن عمدی و یا غیرعمدی بایگانی‌ها/ داده‌ها)، حق مؤلف، قیمت‌گذاری (رقابتی و تجاری)، تبهکاری رایانه‌ای، امنیت (حفظ رمز واژه‌ها و برگه‌های شناسایی و مانند آن)، آزادی، مسیرها و وضعیت‌های شغلی، جریان فرامرزی داده‌ها بخش خصوصی / دولتی (وجوه پرداختنی، کالاهای رایگان، کمک‌های پنهانی دولت)، روابط مشتریان، روابط کارفرمایان و کارمندان، پنهان کردن یا تحریف اطلاعات.(5)

با توجه به یکسانی نسبی مباحث اخلاقی جامعۀ اطلاعاتی جدید یا بخشی قابل توجه از میراث اخلاقی دورۀ اسلامی به نظر می‌رسد که از آن میراث کهن برای حل مشکلات جدید می‌توان بهره جست؛ زیرا چنین می‌نماید که تحولی ماهوی دربارۀ مسائل اخلاقی مربوط به ارتباطات در محیط مجازی نسبت به محیط واقعی اتفاق نیفتاده است. البته در کنار یکسانی نسبی مسائل، نوع نگاه به اخلاق و چیستی آن در نگاه سنتی مسلمانان با نگاه جدید که خاستگاهی غربی دارد، تفاوت ماهوی دارد. در نگاه جدید، اخلاق پدیده‌ای معطوف به رفتارهای انسانی تعریف شده است، ولی در نگاه سنتی مسلمانان اخلاق ملکه‌ای نفسانی است. در نگاه جدید ضمانت اجرایی آموزه‌های اخلاقی، قانون است و در نتیجه، مرزی روشن و قابل تفکیک بین اخلاق از یک سو و حقوق و قانون از سوی دیگر، وجود ندارد؛ اما در نگاه مسلمانان ضمانت اجرایی اخلاق امری فراتر و استوارتر از الزامات قانونی، یعنی تعهد درونی انسان‌ها است.

در نگاه جدید، رعایت اخلاق وقتی معنا پیدا می‌کند که فرد در معرض نگاه و داوری دیگران باشد؛ ولی در نگاه سنتی مسلمانان، فرد به پایه‌ای از رشد می‌رسد که خواه در معرض نگاه دیگران باشد یا نباشد، بر اساس یک بصیرت درونی و التزام قلبی، خود را مقید به رعایت آن می‌داند. بر اساس نگاه جدید راه ارتقای اخلاق در جامعه، تقویت راهکارهای قانونی و حقوقی و مقررات و ساز و کارهای نظارتی است؛ ولی بر اساس نگاه سنتی، راه ارتقای اخلاق تکیه بر تربیت درونی شهروندان و تقویت ‌ساز و کارهای تربیتی در جامعه است.

به نظر می‌رسد با بازشناسی اندیشۀ میراث اخلاقی دورۀ ‌اسلامی و بازآفرینی آن متناسب با نیازهای نوشونده و نیز بازخوانی تجربۀ تاریخی موفق همراه ساختن اخلاق و نظام ارتباطی، می‌توان به گونه‌ای مؤثرتر از آن برای اخلاقی کردن محیط‌های مجازی بهره جست و مشروط به فراهم آمدن زمینه‌های فکری و سخت‌افزاری و نرم‌افزاری، ارائۀ ‌الگویی نو و کارآمد را برای چگونگی تعامل فناوری اطلاعات و اخلاق و ایجاد نظام ارتباطی معطوف به اخلاق دین محور را در دستور کار قرار داد.

پی نوشت ها:

اطلاعات تکميلي

  • تاریخ انتشار نسخه چاپی: دوشنبه, 25 خرداد 1388
  • صفحه در فصلنامه: صفحه 2
  • شماره فصلنامه: فصلنامه شماره 26
بازدید 11771 بار
شما اينجا هستيد:خانه