چاپ کردن این صفحه

جامعه اطلاعاتی و دین

پنج شنبه, 25 اسفند 1384 ساعت 15:34
    نویسنده: کریم خان محمدی
این مورد را ارزیابی کنید
(1 رای)

 انقلاب اطلاعات و فناوری رایانه ای و ارتباطات، جامعه جهانی را به واسطه توسعه پیشرفت در حوزه وسائل ارتباطی، در دو بُعد زمان و مکان متراکم کرده است. حاصل این توسعه و پیشرفت تشکیل دهکده جهانی است که در آن، انسان ها هر چند بسیار به هم نزدیک شده و از ناامنی و بی خبری رهایی یافته اند، اما در مقابل به خاطر ظهور پدیده «جهانی شدن» به ویژه در حوزه فرهنگ، با ناامنی جهانی مواجه اند، زیرا هویت فرهنگی و دینی جوامع از سوی تهاجم فرهنگی تهدید می شود. کاستلز جهان آینده را صحنه کارزار دو قدرت معتبر یعنی جهانی شدن و هویت می داند (افتخاری، 33 :1380).

جهانی شدن ابعاد مختلفی دارد که همه آنها در سایه فناوری اطلاعات به منصه ظهور رسیده است (داوری، 213 :1381). و آنچه در این مقاله مورد نظر است بُعد ارتباطی، امکان و سهولت ارتباطات جهانی است. از این روی گرچه موضوع تحت عنوان «جهانی شدن» قرار می گیرد؛ اما برای مشخص کردن بُعد مورد نظر، عنوان «جامعه اطلاعاتی» را برگزیدیم (جهت اطلاع مارجری فرگسن، 77 :1383) طبق تعریف، «جهانی شدن از برخی جهات نوعی انقلاب ارتباطی است» (محسنی، 121 :1380) امروزه احساس زندگی در یک جهان تا حد زیادی نتیجه برد بین المللی رسانه های ارتباطی است. برنامه های خبری تلویزیون، مجموعه گوناگونی از تصاویر بین المللی ارائه می کنند و یک نظام جهانی اطلاعاتی را به وجود آورده اند (گیدنر، 589 :1376).

مفهوم محوری دیگر، یعنی «دین» نیز در پارادایم جهانی شدن تحت عناوین «فرهنگ»، «هویت»، «سنت» و «ملیت» و نسبتشان با جهانی شدن مورد بحث است. البته می دانیم که عملکرد »دین» در جامعه اطلاعاتی، گرچه به لحاظ روشی مشکل است؛ ولی دستیابی به ایده نظری متفکران در این باره به دلیل اهمیت دین برای آنها آسان است (تامپسون، 239 :1380).

در این مقاله سعی می شود از خلال مباحث کلی مذکور، ایده های مربوط به جایگاه دین به ویژه دین اسلام (درصورت امکان با قرائت شیعی) مورد کنکاش قرار گیرد. «هر چند جهانی شدن در برخی زمینه های زندگی روزمره بدیهی و آشکار به نظر می رسد، اما در همه حوزه ها موضوعی کاملاً روشن و مشخص نیست. فرهنگ پدیده ای پیچیده و ابهام آمیز است و می تواند جلوه های بسیار متفاوتی به خود گیرد» (محسنی، 120 :1380). به هر حال، با همه پیچیدگی های مفهوم دین (Riligon) و همچنین سکولار شدن (Secularization) و مفهومی آن از قبیل زوال دین، سازگاری دین با این جهان، جدایی دین از جامعه و اختصاص به قلمرو شخصی، جایگزینی صورت های مذهبی به جای باورها، تقدس زدایی از جهان و در نهایت حرکت از جامعه «مقدس» به «جامعه سکولار» (همیلتون، 289 :1377) این سؤال مطرح می شود که در جامعه کنونی دین چه جایگاهی دارد؟ آیا دین در جامعه اطلاعاتی تضعیف شده است؟ به عبارت دقیق تر آیا همبستگی مثبت میان اطلاعاتی شدن جامعه و سکولاریزاسیون وجود دارد؟ دین در آینده چه جایگاهی خواهد داشت؟ به صورت ویژه آیا با رشد ارتباطات با پدیده سکولاریزاسیون مواجه خواهیم شد؟ سکولاریزاسیون با کدامین معنی؟

تحدید ابعاد موضوع

کربی در تعیین پرسش از وضعیت آینده دین در جامعه اطلاعاتی، به دو بُعد آینده، یعنی «بُعد توصیفی» (Descriptive) و «بُعد تجویزی» (Prescriptive) اشاره می کند. بُعد توصیفی، واقعیت عینی مذهب را توصیف می کند، در حالی که بُعد تجویزی موقعیت مطلوب را ترسیم می نماید و هر کدام از ابعاد به شیوه «امکانی»  (Possible)و «احتمالی» (Probable) پاسخ داده می شود. در شیوه امکان، صور متصور ترسیم می گردد؛ لیکن در شیوه احتمالی صور محتمل پیش بینی می شود در این مقاله هدف پیش بینی موقعیت احتمالی دین (به ویژه اسلام) همگام با رشد ارتباطات است (ریچارد کربی، 2002: اینترنت).

یکی از ابعاد مهمی که باید بررسی شود این است که به چه روشی می توان موقعیت مذهب را پیش بینی کرد؟ دانشمندان از چه شیوه هایی سود جسته اند؟ اصولاً آیا جامعه بشری اطلاعاتی تر می شود؟ یعنی آیا ارتباطات رشد فزاینده و یکنواختی دارد؟ چگونه می توان این روند را سنجید؟ اکثر متفکران همچون استفانوپیس Pace Stefano فرایند رشد ارتباطات جهانی را به ویژه با توجه به پدیده اینترنت مفروض گرفته و در صدد بررسی جایگاهی دین در آینده جامعه بشری هستند(استفانون، 2004:اینترنت). البته شتاب ارتباطات جهانی قابل درک بوده و نیاز به پژوهشهای تجربی ندارد.

پس برای بررسی وضعیت دین در جامعه اطلاعاتی، به ویژه پیش بینی چشم انداز آینده، دو پرسش باید بررسی شود: نخست ارتباطات جهانی به کجا ختم می شود؟ دوم، دین همگام با رشد ارتباطات چه وضعیتی، پیدا می کند؟ برای پاسخ به این پرسش ها دو رویکرد نظری ترسیم می شود؛ رویکرد «درون دینی» و مطالعه متون مقدس Studing Sacred Text و رویکرد «برون دینی» و عملی که خود متضمن چندین روش است (رپچارد کربی، 2002، اینترنت). این روش ها همچون «فرافکنی روند» (Extraprojection)، نگرش سنجی، تحلیل انعکاس دین در رسانه ها و استدلال مفهومی ذاتی (ناچمیاس ها، 441 1381) به هنگام بررسی هر کدام از نظریه ها توضیح داده خواهد شد. ابتدا رویکرد درون دینی معطوف به آینده، با توجه به متون شیعی مورد بررسی قرار می گیرد.

رویکرد درون دینی

در متون اسلامی، از یک جامعه جهانی خبر داده شده است که در آن ارتباطات به اوج می رسد. شاید تصور چنین جامعه ای که در احادیث اسلامی به تصویر کشیده شد، چند دهه پیش خیال پردازانه به نظر می رسید. اما امروزه با توجه به رشد تکنولوژی، تحقق عینی آن وعده ها، نویدبخش به نظر می رسد.

ابو ربیع شامی می گوید: از امام صادق(ع) شنیدم که فرمود: «زمانی که قائم ما ظهور نماید، خداوند گوش ها و چشمان شیعیان ما را به گونه ای تقویت می کند که میان آنان و قائم(ع) نیاز به پیک نیست، آن حضرت با آنان سخن می گوید و آنان سخن او را می شنوند، در حالی که وی در جایگاه خویش قرار دارد او را می بینند» (اصول کافی، ج 8 -240).

این حدیث «نظریه امتداد» مک لوهان را تداعی می کند که رادیو را امتداد شنوایی انسان و هر یک از رسانه ها را امتداد یکی از حواس انسان تلقی می کند (ساروخانی، 1372 -43). در جامعه جهانی نوید داده شده از سوی متون دینی، شرق و غرب عالم به هم وصل می شود. به تعبیر امام صادق(ع) »در زمان قائم(ع) مؤمن که در شرق است، برادر خود را که در غرب، خواهد دید و نیز مؤمنی که در مغرب است برادر خویش را در مشرق می بیند.» (علامه مجلسی، ج 391 -52).

علم و فناوری در جامعه موعود به اوج شکوفایی می رسد. امام صادق(ع) در روایتی می فرمایند: «علم و دانش 27 بخش است، تا زمان ظهور دو بخش را مردم کشف می کنند، 25 بخش بقیه را قائم(عج) در میان مردم منتشر می سازد و علم و دانش به کمال خود می رسد» (علامه مجلسی، همان، 336). همزمان با رشد فناوری و دانش، دین نیز به کمال خود می رسد، دین حقیقی که حتی ائمه هدی(ع) نیز موفق به تحقق کامل آن نشدند، به منصه ظهور می رسد. امام حسین(ع) تشکیل دولت کریمه و کمال آن را به زمان ظهور موکول نموده و می فرمایند: «برای هر مردمی دولتی است که به انتظارش می نشیند و دولت ما در آخر الزمان ظهور پیدا می کند» (همان، ج 141 -51).

با مطالعه متون دینی درباره جامعه موعود جهانی در مکتب تشیع این نتیجه حاصل می شود که از نگاه درون دینی، رشد ارتباطات و فناوری نه تنها با دین تعارض ندارد، بلکه کاملاً همبسته اند و هر دو از شاخص های عمده دولت کریمه اند.

رویکرد برون دینی

از نگاه برون دینی و جامعه شناختی، برای کشف رابطه جامعه اطلاعاتی و دین رهیافت های مختلفی اتخاذ شده است که در این بخش مورد مطالعه قرار می گیرد. گونه بندی نظریه ها در این مقاله بر حسب روش مورد استفاده است، البته سعی بر این است به جای نگاه به گذشته، چشم انداز آینده مورد توجه قرار گیرد.

برای هر انسان موفقی به ویژه برای کسانی که تعلق دینی دارند، این دغدغه وجود دارد که به هر حال آینه دین (اسلام) چه سرنوشتی خواهد داشت. به لحاظ اهمیت روش، علی رغم فقدان جامعیت و طرد متقابل که هر دو از ویژگی های گونه شناسی هستند، در این مقاله مطالب بر اساس روش گونه بندی شده است.

الف. روش فرافکنی روند

یکی از روش های اساسی برای درک گذشته و پیش بینی آینده «فرافکنی روند»  (Exteraprojection)است (ساروخانی، 199 1377) که کربی نیز در مقاله «آینده مذهب» به طور خاص تحت عنوان «برون فکنی روندها»  (Trends Extrapolating) به این روش اشاره می کند. در این روش با مطالعه فرآیند تغییرات یا ثبات یک پدیده در گذشته جهت حرکت و مسیر آینده را پیش بینی می کنند. البته پیش بینی در این روش احتمالی است، ماسیمو انترورین مدیر مرکز مطالعات مذاهب جدید در تورین ایتالیا   Religions Cesnur = Center for Studies On New در مقاله ای تحت عنوان «آینده مذهب و آینده مذاهب جدید» به پیش بینی مذهب در جامعه رسانه ای می پردازد. این مقاله از دو جنبه اهمیت دارد. اولاً تحلیل های او پیرامون سمینار سالیانه «بنیاد جانسون» (ژوئن 2001) در اوستا / انگلیس است که عده زیادی از محققان مذهبی، دیپلمات ها، دست اندرکاران امور بین الملل و روزنامه نگاران در آن سمینار حضور داشتند. دوم اینکه او با برش دادن سه مقطع زمانی یعنی قرن نوزدهم (دوره بدبینی به مذهب) دهه 1970م و سال 2001م به بررسی فرایند مذهب پرداخته، و آینده را پیش بینی می کند. البته وی نیز همانند سایر اندیشمندان، رشد فزاینده ارتباطات را به طور تلویحی مفروض می گیرد. ماسیمور می گوید: من (فکر می کنم بیشتر همکاران من در مطالعات مذهبی) آینده مذهب به ویژه مذهب جدید را در 20 سال آینده چه به صورت سازمان یافته و چه به صورت غیر سازمان یافته پیش رونده می بینم.

مذهب در رسانه ها قوی تر از آنچه اکنون هست حضور خواهد یافت. دستگاه رسانه ممکن است رشد ثابت را پرتوافکنی کند و در مذاهب بنیانگرا و محافظه کار با توجه به تنوع آنها، برخی در مذاهب جدید یا کهنسال مثل مورمون ها یا گواهان یهودی، احتمالاً چنان رشد پیدا کنند که جزو جریان اصلی قرار بگیرند.»

گرچه ممکن است برخی مذاهب پیروان خود را از دست بدهند، اما این عده درصد کوچکی از کل جمعیت خواهد بود و مذاهب دیگری ظاهر خواهد شد.

پنتی کاستالیزم، (Pentecostalism) اصول مذهب کاتولیک و اسلام جهانی شده ممکن است فاتح نهایی (Ultimate Wimeners) باشند (انترودین، 2001).

انترودین می گوید در دهه 1970م محققان سه پیش بینی انجام دادند که هیچکدام کاملاً اشتباه نبود.

1. (Secularization) جامعه شناسان (عمدتاً در اروپا نه در آمریکا شمالی) سکولاریزم را سناریوی مذهبی مناسب برای پایان قرن تعبیر می کردند. آنها می گفتند فرایندی که در عصر روشن اندیشی شروع شده تداوم خواهد داشت. عده ای با جرأت (همانند متفکران قرن 19) افول سرنوشت تکاملی مذهب را پیش بینی می کردند. در دهه 1990م توافق جامعه شناسی بر این قرار گرفته که تئوری سکولاریزم اشتباه بوده است. جامعه شناسان آمریکایی، به ویژه طرفداران تئوری «انتخاب عقلانی» نتیجه گرفتند که سکولاریزاسیون صرفاً یک اشتباه اروپایی بوده و تعمیم ناروای وضعیت بخشی از اروپا (به ویژه فرانسه و آلمان) به کل جوامع است (همان، 2001).

آزمون های آماری نشان داد با وجود رشد ارتباطات در سال 2000م، تعداد کسانی که خودشان را «مذهبی» می دانستند نسبت به دهه 70 افزایش یافته است. پوشش رسانه ای پدیده های مذهبی از پاپ گرفته تا بنیادگرایی اسلامی افزایش یافته بود.

2. پیش بینی دوم در دهه 1970م این بود که مذهب سازمان یافته کاهش پیدا می کند. این پیش بینی نسبت به اولی به ویژه در اروپا از اشتباه کمتری برخوردار بود. زیرا گرچه منتقدان مذهب زیاد شده بود اما تعداد کسانی که مذهب در تصمیم گیری های هفتگی آنها تأثیر داشت کاهش نشان می داد.

3. سومین پیش بینی در دهه 70 که در دهه 80 با جسارت بیشتری مورد تأکید قرار گرفت این بود که کلیسای (Cults) اصلی با کاهش روبه رو خواهد شد اما اغلب کشورها با انفجار کیش ها یا فرقه (Sects) مواجه خواهند شد. این پیش بینی از یک سو درست بود، زیرا بیش از هزار جنبش مذهبی در آمریکای شمالی، اروپا و آسیا شکل گرفت. از سوی دیگر غلط بود، زیرا اگر چه جنبش ها زیاد می شد، اما فزونی جنبش ها دلیل افزایش پیروان نبود. از سوی دیگر جنبش های جدید کمتر از 2 درصد جمعیت کشورهای جهان را در بر می گرفت.

ماسیمو با عطف توجه به گذشته با اذعان به اینکه اثبات این مطالب با داده های آماری مشکل است، معتقد است، مذهب ممکن است در دهه 2010 در جامعه و رسانه مهم باقی بماند، اما تصمیمات اساسی سیاسی-فرهنگی به وسیله آن تعیین نمی شود. او در مورد جوامع اسلامی استثنا قائل است و می گوید: «در کشورهای اسلامی سکولاریزم کیفی (البته کیفی نیز) وجود ندارد، بنیادگرایی پدیده پیچیده ای است. موضوعات سیاسی و مذهبی را ترکیب می کند و ممکن است فی نفسه به پارسایی فزاینده منجر نشود.» (همان).

ب. نگرش سنجی

در این روش، از مردم یا صاحب نظران پرسیده می شود در جامعه اطلاعاتی دین چه وضعیتی پیدا خواهد کرد. در این روش فرض بر این است که ایستارهای ذهنی افراد تحقق پیدا خواهد کرد. به نظر می رسد این روش از تأیید دینی نیز برخوردار است. به تعبیر قرآن کریم «ان اللّه لا یغیر مابقوم حتی یغیروا مابانفسهم» (رعد 6، آیه 11). طبق این آیه تغییر نگرش مردم مقدمه تغییر وضعیت است (شهید صدر، 180 1369). علی(ع) می فرماید: «ادجاف العامة بالشی دلیل علی مقدمات کوفه» (بحارالانوار، ج 111 17)؛ یعنی جنبش و آمادگی مردم نسبت به چیزی، پیش درآمد به وجود آمدن آن چیز است.

در اواخر قرن در آمریکای شمالی و حتی اروپا تعداد کسانی که خودشان را مذهبی می دانستند، رو به افزونی گذاشت. بر این اساس، همین ارزیابی، نشانه رشد و تداوم مذهب است، نگارنده در سال 83 دیدگاه تعدادی از جامعه شناسان دین را در جامعه اطلاعاتی جویا شد. چکیده پاسخ اندیشمندان ایرانی این بود که دین ممکن است غیر سیاسی بشود، در وضعیت مناسکی آن دگرگونی ایجاد بشود و تمرکز سازمان های تفسیر تضعیف شود، اما دین نه تنها به قوت خود باقی خواهد ماند، بلکه به دلیل پدیده جهانی شدن، تقویت خواهد شد، زیرا جهانی شدن هویت های قومی، سرزمینی، ملی.... را تضعیف می کند و نیاز به بازیابی هویت، انسان ها را به سوی دین جذب می کند.* هیچ کدام از متفکران، زوال مذهب را پیش بینی نمی کنند، بلکه بر تداوم آن تأکید دارند.

تحلیل پژوهش «ارزش ها و نگرش های ایرانیان» می تواند فرایند پیش بینی مذهب در آینده جامعه ایران را تسهیل نماید. مطابق این پژوهش 96/6درصد ایرانیان معتقدند اعمال خوب و بد در روز جزا محاسبه می شود. 53/1درصد معتقدند به کتاب هایی که با عقاید دینی تضاد دارد، نباید اجازه چاپ داد. 47درصد با این ایده که اگر دین از سیاست جدا باشد، پاک تر می ماند مخالف اند. بیش از 90درصد مردم ایران خودشان را مذهبی می دانند فقط یک درصد خودشان را اصلاً مذهبی نمی دانند. 2/9درصد خیلی کم و 6/3درصد خودشان را کم مذهبی می دانند.

حال یک سؤال صریح درباره آینده نگری دین را مورد تجربه و تحلیل قرار می دهیم:

فکر می کنید مردم در جامعه ما در پنج سال آینده، مذهبی تر خواهند شد یا غیر مذهبی یا فرقی نخواهد کرد؟

ارزش ها و نگرشهای ایرانیان، 193 1380.

یادآوری چند نکته لازم است. این پژوهش قبل از سال 80 انجام گرفته و زمان مورد نظر سپری شده است. نکته دوم به تفسیر جدول مربوط می شود. آیا به راستی مردم ایران فرایند غیر مذهبی شدن را پیش بینی می کنند؟ اگر 54/3درصد مردم می گفتند، ما از غیر مذهبی تر شدن ایران استقبال می کنیم، این امر حتماً تحقق پیدا می کرد؛ لیکن نیاز به محدودیت روش بررسی (Survy) نگرش مثبت یا منفی 54/3درصد معلوم نیست. با مقایسه این رقم با 90 درصد که خودشان را مذهبی تلقی می کنند، چنین برداشت می شود که این 54درصد با روند غیر مذهبی تر شدن مخالف اند. برحسب قاعده «ارجاف» حدود 10درصد می توانند با این فرایند موافق باشند. پس 54درصد مردم که غیر مذهبی تر شدن را پیش بینی می کنند احتمالاً حالت تدافعی نسبت به آن دارند و این حالت، عکس العملی است به طرح سکولاریزاسیون که بعد از 1376 از سوی برخی مطرح شد.

نکته سوم اینکه دگرگونی ارزش ها همواره به مفهوم «سکولاریزم» نیست. حاجیلری با بررسی روزنامه ها به روش تحلیل محتوا در سال های 60 و 1375ش، بدین نتیجه می رسد که در مجموع، همه روزنامه هایی که برای نمونه در این پژوهش انتخاب شده اند، با تغییراتی مواجه بوده اند. در سال 75 نسبت به سال 60 از میان انعکاس مقولات ارزشی، دین و مذهب، مبارزه، جهاد و شهادت، معنویت و عبادت، ریاضت و دنیاگریزی... که همگی از زیر مقولات ارزشی های فرامادی و فراملی هستند، کاسته شده و به میزان انعکاس زیر مقوله های ارزشی جهان اسلام، سازندگی، پیشرفت اقتصادی، اخلاق، رفتار اسلامی و اجتماعی، استقلال سیاسی-فرهنگی، وطن دوستی و صفات ملی، رفاه و آسایش افزوده شده است. (حاجیلری، 83 1380)

تأمل در متغیرهای دوره بعد به خوبی نشان می دهد مقولات ارزشی با زمان سازگاری دارند و به تناسب زمان اولویت ها بروز می کنند؛ لیکن ارزش جهان اسلام و رفتار اسلامی به قوت خود باقی است. فرامرز رفیع پور نیز از ارزش ها خبر می دهد. لیکن تحلیل عمیق این دگرگونی ها نشان می دهد این دگرگونی درون دینی است (رفیع پور، 350-194 1379).

نقل گفته استوارت و نات لاندی، شاید در تفهیم نکته سوم گویا باشد: جامعه کنونی که مبتنی بر جامعه متأخر است، جامعه پیوسته در حال تغییر است و همان گونه که مرداک مدعی است، در این نقل و انتقال جاری، نوعی سحر و افسون دوباره جهان نیز نهفته است. دین در مدرنیته متأخر نفی یا زدوده نمی شود، بلکه چهره آن دگرگون می شود. دین هنوز هم جزئی از «معانی» و «تعلقات» رسانه ای در جامعه است. اما اغلب در صور دیگر شکل گرفته است. (هوور، 377 1382)

ج. میزان انعکاس دین در رسانه ها

جامعه اطلاعاتی در سایه رشد و شکوفایی فناوری اطلاعاتی و قبل از رسانه ها شکل گرفته است. یکی از راه های مهم برای کشف میزان حضور دین در جامعه اطلاعاتی، فرایند انعکاس مطالب دینی در مطبوعات و رسانه هاست، زیرا رسانه ها نماد جامعه اطلاعاتی اند. ترنر در سال 1994 در آمریکا می نویسد: «امروزه، مرور سریع صفحه اول یک روزنامه، ما را آگاه می کند که دین یک نیروی بسیار عمده و پر جنب و جوش است. این نیرو همان گونه که بسیاری از جمله خود من (ترنر، 1972م) در همین چند دهه قبل پیش بینی کردند از بین نمی رود» (ترنر، 303 1387). گزارش کامل از میزان انعکاس برنامه های دینی در رسانه های جهان در تاریخ 78/6/22 در نشریه آفرینش درج شده است که بخش هایی از آن به تناسب موضوع ذکر می شود: «بیشترین میزان پخش برنامه های دینی در تلویزیون های کشورهای اسلامی است. در آفریقا، دو کشور مسلمان مصر و سودان، بیشترین میزان برنامه های دینی را دارا هستند، نسبت برنامه های دینی به کل برنامه ها در مصر 9/6درصد (1348 ساعت) و در سودان 20درصد (509 ساعت) در تانزانیا 9/7درصد (120 ساعت) است. در آسیا نیز کشورهای اسلامی بیشترین درصد برنامه های دینی را دارا هستند. نسبت مذکور در برونئی 8/1درصد، در بنگلادش 6/9، در ایران 11، در کویت 3/10، در مالزی 8/4، در عمان 2/9، در پاکستان 8/5، در قطر 10/1، در امارات متحده عربی 12/7درصد و در یمن 13/9درصد است.

به این ترتیب کشورهای اسلامی در آسیا و آفریقا بیشترین درصد برنامه های دینی را نسبت به کل برنامه های تلویزیونی خود دارا هستند. این نسبت میان 6/9 تا 20درصد تغییر می کند. در میان کشورهای اسلامی نیز، کشورهای عربی بیشترین درصد دینی را واجدند.

«این نسبت در دنیای مسیحی بسیار پایین تر است. نسبت برنامه های دینی به کل برنامه های تلویزیونی در قاره اروپا میان 6 تا 3/2درصد تغییر می کند. میانگین این نسبت برای کشورهای اروپا غربی 1/5درصد است. آلبانی یک استثنا در اروپاست، چرا که بعد از فروپاشی بلوک شرق، این کشور، که 70درصد جمعیت آن مسلمان هستند، به دین توجه بیشتری داشته است. نسبت برنامه های دینی رادیویی به کل برنامه ها در آلبانی 30/6درصد است».

«در آمریکای شمالی توجه بیشتری به برنامه های دینی مبذول می شود. باهاما و السالوادور در حد کشورهای اسلامی و شاید بیش از بسیاری آنها، برنامه دینی پخش می کنند. در ایالات متحده نیز برنامه های دینی رونق نسبتاً زیادی داشته و دارند». (آفرینش 78/6/22 20)

جالب اینکه «پخش برنامه های دینی در این کشورها (آسیا و اروپا) ذاتاً هنگامی قوت دارد که تأثیر غرب نیز در جامعه زیاد بوده باشد و توجه به دین در ایستگاه های دولتی با میزان حضور تکنولوژی و فرهنگ غربی ارتباط دارد». (همان)

بر فرض اعتبار روش، آیا با ملاحظه و تحلیل آمار مذکور نمی توان همصدا با تاپرن نتیجه گرفت که سکولاریزاسیون صرفاً یک پدیده غربی بوده و تعمیم آن به کل جهان نارواست؟ روف در 1993م با ملاحظه انعکاس دین در رسانه های عمومی نتیجه می گیرد:

به نظر می رسد در حوزه فرهنگ به معنای وسیع آن، مسائل مربوط به ایمان و معنویت عمومیت یافته است. برنامه های تلویزیونی، رمان ها، داستان های مندرج در مجلات و مقالات روزنامه ها اکنون به پژوهش های دینی و معنوی نسلی توجه نشان می دهند که به ایمان اخلاقی که از بزرگترهایشان به ارث رسیده است، بی اعتماد و بی اعتنا شده اند.» (استوارت هوور، 350 1382)

د. استدلال تفهمی- ذاتی

این رویکرد شاید برای روش شناسان، مفهوم خیلی آشنایی نباشد؛ لیکن اکثر تولیدات علمی بر این روش مبتنی است. این روش بر داده های آماری مبتنی نیست، موضوع مورد مطالعه کلی بوده و شیوه استدلال تفهمی (Verstenen) است. طرفداران این رویکرد به دو گونه استدلال استشهاد کرده اند. استدلال ذات گرایانه و استدلال کارکرد گرایانه، که این دو استدلال اغلب به صورت مقارن بیان شده است. بر این اساس یکی از نیازهای اساسی انسان نیاز به دین است. پس گوهر دین هرگز افول نمی کند. به تعبیر محمد احسان »نیاز به دین در همه جوامع به خاطر نیازهای روحی  (Spirtual Needs)است. از این روی کارکردهای اجتماعی متناسب با جوامع سنتی و مدرن را دارد» (احسان، 32 1999).

ترنر با ملاحظه سر بر آوردن کلیساهای انجیلی در ایالات متحده در قبال کلیساهای مستقر چنین تحلیل می کند که «این پایداری دین، برای یک کارکردگرا، بدین معنی است که دین نیازهای اساسی و معین افراد و جامعه را برآورده می سازد. یکی از آن نیازها، تقلیل نگرانی و تنش است. نیاز دیگر، تحکیم هنجارها و ارزش های عمده است» (ترنر، 302  1378). گیدنر در توجیه تداوم دین در عصر ارتباطات می نویسد: «شاید کمتر کسی در این جهان باشد که هرگز تحت تأثیر احساسات مذهبی قرار نگرفته باشد. علم و تفکر عقل گرایانه در برابر سؤالاتی اساسی مانند معنا و هدف زندگی - موضوعاتی که همیشه اساس دین بوده است- ساکت می ماند» (گیدنر، 511 1373).

مفهوم «هویت» یک مفهوم محوری در این رویکرد است.  گیدنر در تبیین تجدید حیات اسلامی در دوره اخیر به دو جنبه محتوایی و تأثیرات برونی توجه می کند. به لحاظ محتوایی به مفاهیم شهادت، امامت، مهدویت، عدالت طلبی توجه نموده که محرک عمل سیاسی هستند و به لحاظ تأثیرات بیرونی به تأثیر غرب و مقاومت طلبی مسلمانان اشاره می کند که نماد آن انقلاب اسلامی ایران در سال 1978-9 با تأکید بر هویت اعتقادی است. (همان، 507)

شاید یونگ را بتوان شاخص ترین نماینده دیدگاه ذات گرا دانست که دیدگاهی شبیه نظریه فطرت در اسلام ارائه می دهد. وی دین را مبتنی بر «تجربه دینی» می داند، که هیچ انسانی چه در دوران گذشته و چه در دوره مدرن از این تجربه مبرا نیست. «فرد محکوم این تجربه است نه آفریننده آن». به عقیده وی ایده استیلای عقل در دنیای معاصر «بزرگ ترین و غمبارترین خطای بشر است». (موریس، 23 1383)

بر مبنای نگرش او، دین در جامعه اطلاعاتی تضعیف نمی شود و سکولاریزاسیون یک مد گذراست.

برخی کاهش شرکت مردم در مناسک مذهبی را نشانه دین گریزی و شاخص حرکت جامعه به سوی سکولاریزم تفسیر می کنند؛ اما چنین تصویری در رویکرد تفهمی اشتباه است. تامپسون معتقد است؛ سنت برای بقا به تکرار و اجرای مجدد در طول زمان نیاز دارد. اما در جامعه رسانه ای چنین نیازی وجود ندارد. رسانه ها سنت ها را حفظ می کنند. بنابراین افراد با اعتماد به انعکاس سنت در رسانه ها، در مناسک کمتر شرکت می کنند. تامپسون با یک مثال ساده این قضیه را تفهیم می کند. فرض کنید یک مناسک سنتی از تلویزیون پخش می شود. اکثریت افراد جامعه تماشا می کنند و احساس تعلق به مناسک دارند؛ اما با وجود تلویزیون حضور فیزیکی را ضروری نمی دانند. «تثبیت محتوای نمادین در محصولات رسانه ای (کتاب، فیلم و غیره) شکلی از تداوم زمانی فراهم می سازد که نیاز به تکرار یا اجرای مجدد را از بین می برد. بدین ترتیب، زوال برخی جنبه های آیینی سنت (حضور در کلیسا و غیره) لزوماً نباید به عنوان زوال سنت تعبیر شود، بلکه می تواند تنها، بیان کننده این حقیقت باشد که حفظ سنت در طول زمان به تکرار و اجرای مجدد کمتر وابسته است. در واقع سنت بیش از پیش در روند مناسک زدایی قرار می گیرد. (تامپسون، 240  1380)

نتیجه گیری

جهان به سوی اطلاعاتی شدن در حرکت است. جامعه جهانی حداقل در بُعد ارتباطی در آستانه تحقق است. شاید با کمی جسارت بتوان گفت تحقق یافته است. ابزارهای ارتباطی همچون ماهواره ها و اینترنت، ارتباطات فرهنگی را تسهیل کرده است. حرکت شتابان جهان به سوی اطلاعاتی شدن، نیاز به اثبات ندارد. بررسی وضعیت فرهنگ به طور عام، و به ویژه دین در عصر اطلاعات یکی از سؤالات عمده جامعه شناسی است.

در این مقاله، مقالات و اندیشه های ارائه شده درباره وضعیت حال و آینده دین (به ویژه دین اسلام) را گونه شناسی کرده و با چهار رویکرد به بررسی آن پرداختیم که نتایج زیر به دست آمد:

  1. گرچه نقش دین در جامعه رسانه ای تغییر می کند؛ ولی این تغیر به مفهوم سکولاریزاسیون نیست.
  2. میزان دینداری در جوامع اسلامی، به شهادت گزارش های مختلف آماری و تفهیمی، بیشتر از سایر جوامع است.
  3. کاهش شرکت مردم در مناسک دینی به معنی زوال آنها نیست. مردم با اعتماد به تکرار سنت ها در رسانه ها احساس نیاز به حضور مستقیم نمی کنند. پس رسانه ها مناسک رفتاری را نه تنها تضعیف نمی کنند، بلکه تداوم می بخشند.
  4. برخلاف متفکران قرن نوزده که زوال دین را پیش بینی می کردند. در میان متفکران اواخر قرن بیستم، پیش بینی تداوم باورهای دینی الگوی غالب است.
  5. از نگاه درون دینی، آینده جهان کاملاً اطلاعاتی و دینی است و ارتباطات جهانی و دین همسازی دارند.
  6. مطالعه عمیق دگرگونی ارزشی ایرانیان در سال های اخیر، گرچه تغییر ارزش ها را تأیید می کند، اما متغیرهای مطلوب هم اسلامی هستند، پس دگرگونی در چارچوب اسلام و به سمت پالایش است و به نظر می رسد، در پایه های ایستاری مردم سکولاریزاسیون مشاهده نمی شود.
  7. سکولاریزاسیون عمدتاً یک پدیده اروپایی است. بازتاب دین در رسانه های کشورهای اسلامی بیشتر از سایر جوامع است.

منابع و مآخذ:

پی نوشت:

اطلاعات تکميلي

  • تاریخ انتشار نسخه چاپی: چهارشنبه, 17 اسفند 1384
  • صفحه در فصلنامه: صفحه 14
  • شماره فصلنامه: فصلنامه شماره 13
بازدید 12495 بار

موارد مرتبط